استاد ایلیا برای پنجمین بار آزاد شد

استاد ایلیا«میم» برای پنجمین بار آزاد شد

 خبر تکمیلی؛

به نام  آزادی؛

Azadi

استاد ایلیا«میم» برای پنجمین بار آزاد شد

پس از مدت کوتاهی بازداشت (در بازداشتگاه موقت) و انجام بازجویی ها و طرح اتهامات تکراری که در چهار دورۀ دستگیری و انفرادی پیشین بارها مطرح شده بودند، استاد ایلیا و شاگردان ایشان، با رأی دادگاه انقلاب آزاد شدند

بنابر اظهارات مرتضی رسولیان و رضا الماسیان (شاگردان بازداشت شده) بیشتر اتهامات تفهیم شده، مشابه همان اتهامات قبلی استاد ایلیا «میم» (پیمان فتاحی) بوده اند (آموزش ها و سخنرانی های غیر آشکار، اسلام و معنویت لیبرالی، توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، اشاعۀ اندیشه های غیر اسلامی و …) با این تفاوت که برخی موارد جدید و عجیب نیز از سوی بازجویان مطرح گردیده

همچنین ایشان از فیلمبرداری اجباری بازجویان (طی همان ساعات بازداشت اولیه) خبر دادند؛ اتفاقی که بطور ثابت در دستگیری های پیشین نیز رخ داده است . در بارۀ سایر سوالات مانند علت یورش مسلحانه و غافلگیرانه (در نزدیکی منزل) یا استفاده از دستبندها و پابندها برای انتقال به دادگاه و یا چگونگی آزادی فوری و دیگر موارد مشابه، توضیحی از سوی دستگیر شدگان (به دلیل عدم اطلاع) داده نشد

دکتر پریس کی نژاد

سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان

94/5/18 – ساعت 15:00

برای دریافت اطلاعات بیشتر به سایت استاد ایلیا مراجعه نمایید

(اطلاعیه دستگیری استاد ایلیا «میم»(پیمان فتاحی

Ostad_Iliya_b8c1c

به نام آزادی
شب گذشته در 16 مرداد ماه 1394 و طی اقدامی غیرقانونی استاد ايليا رام الله(پیمان فتاحی)، ریاست انجمن محققان و متفکران و چند تن از اعضای جمعیت ال یاسین توسط وزرات اطلاعات بازداشت شدند. این بازداشت با یورش مسلحانه ماموران اطلاعات انجام شده و از سرنوشت هیچیک از افراد تا این ساعت اطلاعی در دست نیست. شایان ذکر است که از سال 86 این پنجمین بار است که استاد ایلیا و برخی از شاگردان ایشان توسط نهاد امنیتی – مذهبی اداره ادیان و مذاهب اطلاعات بازداشت می شوند. طی دوره های قبلی ایشان بیش از یکسال را در زندان انفرادی در بازداشتگاه 209 اوین گذرانده بودند و بعد از 32 جلسه شکنجه و بدون اتهام مشخص ازاد شدند. همچنین تا بحال هیچ دادگاهی برای ایشان یا هر یک از شاگردان بازداشت شده ایشان تشکیل نشده است.

دکتر پریس کی نژاد

سخنگوی جمعیت ال یاسین

17 مرداد 1394

برای ادامه زندگی مهم‌ترین اتفاقی كه باید برایت رخ دهد، نجات روح تو است


نجات روح

 Nejate rooh-02

وقتی روح تو در جهنم باشد و گرفتار رنج و فشار و تنهایی، چه فایده كه حتی اگر جسم تو در بهشت باشد. آنگاهی كه در حال مرگی و بیماری و ناتوانی تو را در خود گرفته است همه گنج‌ها و ثروت‌های این دنیا به چه كارت می‏آیند؟ با وجود همه نعمت‌ها و راحتی‏ها اگر قرار باشد تا ابد در زندان تنهایی خود محبوس شوی آیا این راحتی غیر از رنج كشیدن است؟

پس برای ادامه زندگی مهم‌ترین اتفاقی كه باید برایت رخ دهد، نجات روح تو است. این مهم‌تر از خواب و غذا و نفس كشیدن است. زیرا حتی اگر جسم بمیرد و به خیال خود خلاص شود، روح سرگردان به رنج خود ادامه خواهد داد.

پس قبل از هر كاری نجات روح تو مهم‌تر است زیرا حیات حقیقی تو به آن وابسته است. رهاننده روح‏ات را پیدا كن و نجات‏دهنده‏ات را بشناس زیرا نجات تو با او ممكن است. طبیب الهی را جستجو كن كه درمان تو با طبابت او میسر می‏شود. حال كه نجات‏دهنده در این نزدیكیست و روح تو در زیر آوار سهمگین اوهام گرفتار آمده با تمام روح‏ات فریاد بزن و او را متوجه خود كن لكن به یاد داشته باش كه نجات حقیقی در خداوند است و تنها نجات‏دهنده خداوند است. و اگر او خوانده شود پاسخ خواهد داد…

آرامش روح‏ات را در حضور الهی تجربه كن بگذار دردها و رنج‏ها و ناراحتی‏هایش در حضور الهی شفا یابد و تنهایی‏ات با وجود او پایان پذیرد.

 

برگرفته از کتاب تعالیم حق (الاهیسم) ـ اثر ایلیا «میم»

انتشار اول در نشریه علوم باطنی، شماره 4 و5

www.masterelia.org

بازخوانی بخش دیگری از تفتیش های ایلیا میم در زندان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقای آیت الله خامنه ای 31/3/88 چند روز قبل از آزادی استاد ایلیا از شکنجه گاه ویژه ای که ماهها در آن بود این نامه را بنده بعنوان سخنگوی جمعیت الاهیون در انگلستان (حرکت اِل یاسین) برای شما نوشتم و طبعاً دهها هزار بار در همۀ دنیا منتشر شد. اکنون و به مناسبت چهارمین دستگیری و شروع چهارمین دور زندان او دوباره همان نامه را برایتان ارسال می کنم باشد که حق محقق گردد.

حضور محترم آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب

سلامNew Picture (2)

اينجانب پریس کی نژاد از شاگردان استاد الیاس رام الله (ایلیا- فتاح) هستم. امروز و در این نوشته  میخواهم زبان کسی باشم که صدای او ظاهرا در دخمه های خوف انگیز بخش عقیدتی و امنیتی زندان اوین خفه شده است و شکنجه گرانش گمان میکنند از پس آن دیوارهای قطور هیچ صدایی قابل شنیدن نیست… و امروز مسئولیت رساندن این صدا به بیرون بر عهده من گذاشته شده است. دریافت و کشف صحت گفته ها و مطالبی که در این نامه می آید برای شما بسیار ساده است اگر امینی را بر آن بگمارید.

                                                                         سي و يكم خرداد ماه هشتاد و هشت

                                                 دکتر پریس کی نژاد (عضو مرکزی جمعیت ال یاسین)

[نقل قول های خانم کی نژاد از استاد ایلیا]

 گفتند و تاکید کردند که به دستور حاکمیت اسلامی و به عنوان کلیدی در دست ولی امر مسلمین باید فیلمی ضبط کنی که بعدها روشن  شد به بدترین شکل ممکن مونتاژ و جعل  شده  و بدترین و دروغ ترین سوء استفاده ها  از آن شده است. مطالب آن فیلم همانهایی بود که از سالها قبل در سخنرانی ها و کتابها و بیانیه ها آمده بود اما آنها با پلیدی و حقه بازی تمام آن را قطعه قطعه کردند و بدترین و دروغ ترین مونتاژها را از آن تهیه کردند. مثلاً نظر مرا در بارۀ مدعیان و جریانهای ساحری و جادوگری پرسیده اند و سپس با برش سوال و حتی برش های مکرر جواب، همان را به خودم نسبت داده اند تا بلکه مردم از من بشنوند که کار من نفسانیات و سوء استفاده بوده …  و بعد خبر از فیلم و بولتنی محرمانه دادند که مونتاژ كرده بودند و گفتند اگر خودت هم ببینی خود را انکار می کنی… ماهها دچار خونریزی های شدید بودم [بالا آوردن خون، خونریزی از گوش و بینی و ادرار خونی بر اثر فشارهای خرد کننده شکنجه ها] و نهایتا پس از شش ماه زندان انفرادی گفتند آزادی و هیچ جرم خاصی  به جز جمعیت [الاهیون] مطرح نشد. گفتند کاری می کنیم که روزی هزار بار آرزوی مرگ کنی. در شش ماه اول شکنجه ها روزی هزار بار مرگ را به چشم دیدم. می گفتند ما شکنجه گر نیستیم و فقط در موارد استثنایی اینطور خشن برخورد می کنیم. در بارۀ تو دستور از بالا داریم. در پایان دورۀ اول انفرادی تعهداتی خواستند. گفتند با مردم قطع رابطه کنم. هیچ چیزی ننویسم. اندیشه ها و یافته هایم را با هیچ کس مطرح نکنم. همه جا بگویم پشیمانم، انحراف داشته ایم و خطا کرده ایم. مردم و شاگردانم را به هر شکل که می توانم از خودم فراری بدهم. تند تند حرف بزنم نه آرام (باورتان می شود؟) موهایم را از ته بزنم! مردم را به هیچ چیزی دعوت نکنم. کتابی در ردّ و تقبیح خودم بنویسم و صفحه به صفحۀ آن را آنها باید از ماهها قبل ببینند… و اگر در بارۀ شکنجه ها و بازجویی ها بگویم قبر شاگردان و خانواده ام را با دست خودم کنده ام. و البته تصادف ناگهانی خودم را هم در خیابان رقم زده ام… بار دیگر گفتند که هزاران هکتار زمین به تو می دهیم، در تهران برایت باغ پرندگان می سازیم، قدرت می دهیم و تو را تا رئوس حکومت بالا می بریم البته اگر انکار کنم و با آنها همراه شوم…

بعد از گذشت چند ماه دوباره مرا به زندان آورده اند و اکثر روزها و شبها شکنجه می‌کنند. شاگردانم و همسر و نزدیکانم را برای اعمال فشار دستگیر کرده‌اند. در بدترین شرایط ممکن نگهداری می شوم…  تا امروز بیش از یازده ماه است که  در سلول انفرادی و در شرایطی ویژه [سلول مرگ] محبوس هستم… تا امروز بيش از بيست و پنج جلسه رسمی شكنجه شده ام، بارها خفه ام كردند، همه پشت و كف پاهايم تاول است … البته قسمتهايي از پوست بدن و مقدار زيادي از لباسهاي خوني را در جلسۀ شلوغ و پر شاهد دادگاه به قضات دادم. تقريباً در هر جلسه شكنجه خونريزي و بالا آوردن خون به حدي بوده كه مجبور شده اند موقتاً شكنجه را متوقف كنند… سلولی که در آن هستم در طبقۀ زیرین 209، آنقدر کم هوا و پر از دود است که معروف است به اتاق گاز و نگهبانان می گویند هر کس به این سلول می آید یا خیلی زود خودکشی می کند یا بخاطر لجاجت و حماقتش! اعدام می شود. اما باور کنید تحریف ها و دروغ هایی که اینها به نام خدا می گویند بسیار دردناک تر از خفگی های مکرر و شکستن استخوانهایم بوده. نمی دانم آیا شیطان می تواند مانند اینها دروغ بگوید، تحریف و سیاه نمایی کند، حقه بازی و فریبکاری کند یا اینکه این مسلمانان دروغین می توانند شیطان را هم تعلیم دهند … باز هم موضوع دادن چک سفید به نظام اسلامي و به حاکمیت اسلامی را مطرح می کنند یعنی ضبط فیلم ها و صداها و نوشتن چیزهایی که می خواهند؛ تا خیالشان راحت شود که من بر ضد اسلام، حکومت اسلامی و مهم تر اینکه بر ضد خود آنها کاری نمی کنم و حرفی نمی زنم و بعدها نمی ایستم… این بار هم با حکم حکومتی شما و حکم آقای شاهرودی [ریاست وقت قوۀ قضائیه] آمده اند و می گویند که باید دیکته شکنجه گران را تکرار کنم و جواب سئوالات را جلوی دوربین آنطور که نوشته اند و به دستم داده اند بدهم آنهم به شکلی که جوابها تامین کننده نظر حکومت اسلامي و حاکمیت اسلامی باشد. می گویند نظام اسلامی اراده کرده تو را نابود و بی حیثیت کند. نظام از اعدام تو منصرف شده. ما می خواهیم تو را اعدام اجتماعی کنیم… برو بی نام و نشان در یک روستای دور افتاده زندگی کن تا ضرری متوجه ات نشود… باید به حکم قانون همکاری کنی. تو برای نظام خطرناکی و باید در افکار عمومی تخریب شوی. بیا همه چیز را انکارکن ما هم پروندۀ تو و همه را می بندیم. ما ابزارهای زیادی داریم. صدها قلم به دست. سایت ها و رسانه های زیادی با ما کار می کنند. تلویزیون و رادیو در اختیار ماست. به راحتی با چند فیلم و سریال و برنامه تخريب‌ات می کنیم. موضوع برای مقامات آنقدر حاد شده که نظر نظام این است فیلم‌ها یا سریال هایی ساخته شود تا اسم و فکر تو نابود شود…

[بنده، پریس کی نژاد به نقل از ایشان ادامه می دهم] تا امروز مجموعاً بیش از 320 روز برای ضبط چند فیلم و چند صدا و نوشتن مطالبی که آنها می خواهند و البته می گویند حاکمیت اسلامی و حکومت اسلامی می خواهد و نوشته های رسمی نشان می دهند شکنجه شده ام. با حضور شاهدان متعدد در دادگاه، قضات می گویند شکنجه ها جزء موارد استثنایی اما قانونی است اما جالب اینکه درخواست های پر خط و نشان شکنجه گران این است که جایی به شکنجه ها اشاره نکنم که این حکم محاربه !! می گیرد. البته دوستان دیگری هم که شکنجه شدند یا کسانی که بر شکنجه ها شهادت دادند به شدت مرعوب و محکوم شدند… برای اعترافات دروغین و توبه که معلوم نیست از چه چیزی باید توبه کنم. مسئولین عالی بارها قسم خورده اند که اگر فیلم ضبط نکنم شاگردان و خانواده‌ام در بیرون کشته می‌شوند… 25 جلسه شكنجه فيزیکی و روانی باعث نشد دیکته آنها را تکرار کنم اما به واسطه حکم حکومتی و قانون نظام اسلامی انجام دادم ولي باز هم حاضر نشدم ديكته هاي دروغ را روخواني كنم… می گویند اعلام کن که سخنگویان جمعیت در کشورهای دیگر دروغ می گویند. بگو نامه ها و مطالبی که به نقل از تو منتشر می شود دروغ است…

اما مجبور شدم درخواست كمتر آنها را عملي كنم و سعي كردم به اصرار چند ماهه آنها كه توام با  دهها جلسه شكنجه بود مبني بر ايجاد ترديد و ابهام درباره خودم و درباره تعاليم و كارهايم طوري با مردم حرف بزنم [بعد از شش ماه انفرادی اول] که آنها را از خودم دفع كنم.

… در فیلم همان چیزهایی را گفتم که بیش از 20 سال در آموزش ها و سخنرانی هایم گفته ام اما بعد دیدم با حقه بازی تمام آن را تحریف و مونتاژ کرده اند. قبل و بعد جملات را برش زده اند و چیزهایی را که در جواب سوالات دیگر و در بارۀ دیگران گفته ام بجای مطالب خودم ارائه می دهند…

می گویند خودت بیا به تلویزیون و خودت را از ذهن جامعه پاک کن و همه چیز را انکار کن یا اینکه همان فیلم هایت را چنان مونتاژ می کنیم که صد بار بدتر از مصاحبۀ تلویزیونی شود.

برای یازدهمین مرتبه، اين بار با حضور نمایندگان شما نوشتم، گفتم و ضبط شد که چرا دو سال شکنجه شده ام تا اعتراف دروغین کنم و واقعیات را انکار کنم اما حتی یک دروغ، یک تحریف، یک بدعت و یک خلاف قانون و شرع نشانم نمی دهند و می گویند خودت باید اعتراف کنی. به بازجویان گفته ام اگر یک جرم نشان دهید همه را میپذیرم. بعد از صدها روز شکنجه مرگبار باز هم ادعا کرده ام که هر چه گفته ام راست و درست بوده، قول ها و کلامم همیشه انجام شده، هرگز دروغ نگفته ام و نیز هر تعلیمی که داده ام موافق کلام خدا بوده… و البته علاوه بر خودم، کارهایم، زندگی ام و هزاران محصولم، هزاران شاهد زنده بر این امر شهادت می دهند. در 20 سال گذشته این چیزها را نگفته ام اما 660 روز است که همین ها را می گویم ولی جواب فقط شکنجه و قصابی و فحاشی است… نماینده شما آمد ساعتها حرف زد و دست آخر بدون جواب رفت. او قول داد تا فردا حداقل يك دروغ يا قول انجام نشده يا خلاف قانون را از زندگی ام بيرون بكشد و در عوض من هم شفاهاً و كتباً متعهد شدم كه اگر يك دروغ یا کلام عملی نشده یا وعدۀ بی تحقق یا خلاف کلام خدا را نشانم دهند، تسليم و بردۀ آنها مي شوم. اما ايشان ديگر بازنگشت. ناخواسته شهادت داد که همۀ آنچه گفته ام و انجام داده ام حق بوده و حق است زیرا من آشکار کنندۀ حقیقت بوده ام.

  بارها و بارها شکنجه شده ام که بگویم شکنجه نشده ام . بعد از این همه شکنجه فیزیکی و روانی تازه می گویند اگر همکاری نکنی شاگردانت را درو می کنیم و جوی خون راه می اندازیم. می گویند مقامات را هر طور و در هر جهت که بخواهیم قانع می کنیم. کلید مغز مسئولین در دست ماست. افکار عمومی را ما شکل می دهیم… همه درها را هم بسته ایم و علما و مراجع را هم توجیه کرده ایم هر کس بخواهد از تو حمایت کند پایینش می کشیم. بالاتر از آقا [رهبری] که نداریم. ایشان خودش دارد مرتب کار تو را دنبال می کند …

در نوشته هایم که در بازجویی ها مکتوب شده، دست می برند و به عنوان مدارک و مستندات استفاده می کنند. سئوال شفاهی می پرسند و می گویند کتباً جواب بده وقتی جواب می دهم، روی برگه، سئوالی متفاوت با سئوال شفاهی می نویسند. چند بند از یک مطلب را در کپی حذف می کنند و معنی بندهای دیگر عوض می شود و آن را برای قضات می فرستند. موردی که نیاز به یک صفحه جواب دارد، می گویند در یک خط جواب بده…  روزها اجازه رفتن به دستشویی را نمی دهند تا زیر برگه هایی را که می خواهند امضا کنم و بگویم دستخط من است یا مطالبی را که می دهند رونویسی کنم. برگه هایی شبیه خط مرا نشانم دادند. گفتم اینها مربوط به من نیست. با حکم قانون مجبور کردند که آنها را رونویسی کنیم با این حقه که باید توسط کارشناسان خط شناسی شود. چند ماه بعد دیدم با دوستان دیگر هم همین کار را کرده اند و البته از آنها بعنوان مدرک استفاده شده.

… گفتند کتاب بنویس و حادترین و شدیدترین نقاط زندگی ات را بعنوان زندگی نامه ذکر کن. بنابراین فیلم های آمین را ضبط کردم و کتاب شدند. بعد که اثر آن را در مردم دیدند گفتند به نظام خیانت کرده ای و باید این کتابها را جمع کنی و خودشان به چاپخانه ها یورش بردند. … خفه ام می کنند و می گویند بنویس که مدعی هستی. دفترچه تحقیقی و تفکری دوران نوجوانی را که علامت و باطل  روی آن خورده و در بایگانی بوده  برداشته اند در کپی علامت باطل و  را حذف کرده اند و به عنوان سند خودپرستی من و … به مسئولین نشان میدهند. باز هم تکرار میکنم اگر یک دروغ… در زندگی ام نشانم بدهند آن وقت از هر اتهامی استقبال می کنم.

در گذشته و آخرین بار در سال گذشته [1387] هم گفته ام من از خودشكني و خودانكاري استقبال مي‌كنم اما از ظلم ها و بی عدالتی ها، از دروغ ها و تهمت ها، از جعل ها و جوسازی ها، خداوندم را که به شدت زنده و حاضر و قادر است به یاری طلبیده ام. من برای کمک از شما یا حکومت اسلامی این حرفها را نزدم زیرا خداوند جهانیان حامی و ناجی من است. خداوند زنده و حاضری که دشمنانم را محکوم و مغلوب می کند و حامی و نجات دهندۀ ماست. من تسلیم رب العالمین هستم و هم او که نور جهانهاست ما را با نور خود راه می برد و قوت می بخشد. این خداوند جهانهاست که از ما دفاع می کند و با دشمنانمان می جنگد. خدایی که ما تسلیم و خدمتگزار او هستیم.

                                                      تسلیم و خدمتگذار خداوند

                                                      الیاس رام الله (فتاحی)

                                                      سي ام خرداد ماه هشتاد و هشت

يازدهمين ماه سلول انفرادي

ضمیمه اول: من باید به مردم بگویم شیطان هستم

[جناب آقای خامنه ای در پایان این نامه جملاتی از نامۀ قبلی استاد ایلیا که در پایان اولین دورۀ انفرادی در سال 1386 از طرف ایشان برای شما ارسال کردیم را دوباره یادآوری می کنم: ]

(چهار ماه قبل از دستگيري مجدد توسط دایره مذاهب)

مرا تحت پيچيده ترين، مخوف ترين و عجيب ترين شكنجه ها قرار دادند و براي نجات شاگردانم و همسر و خانواده ام از مرگ و از حبس هاي سنگين، در شديدترين شكنجه هاي شبانه روزي، پيوسته خواستند كه گذشتۀ خود را و هزاران كار و محصولات گذشته را انكار كنم، و دربارۀ نياتم، مسائل مالي و اخلاقي چيزي را بگويم كه بازجويان مي خواستند. همزمان با خونريزي هاي شديد و بالا آوردن خون كه بيش از پنج ماه طول كشيد و آنها اصرار داشتند كه آن را مخفي كنم، از طرف شما، از طرف حاكميت اسلامي به من گفتند كه بايد فيلمي ضبط كني و متن فيلم را بارها به من ديكته كردند و ماكت آزمايشي مي خواستند كه آنطور که می خواستند اجرا نشد…

من بايد به مردم بگويم شيطان هستم، شياد هستم، با قدرت شيطاني كارهاي خارق العاده مي كنم و ساحر و دیوانه هستم. از من به نام اسلام و حكومت اسلامي خواستند سجده كنم و پاي بازجوياني كه خود را قطب الاقطاب مي خواندند، ببوسم… باید می گفتم [چیزهایی که گفته ام] شیطان به من گفته یا خارجی ها درس داده اند.

گفتند توبه كن تا اتهام الحاد و بدعت از تو و همه شاگردانت كنار برود. گفتم توبه از چه؟ گفتند مهم نيست از چه. بالاخره در زندگي ات هيچ گناهي نكرده اي؟ از هر چيزي. فرقي نمي كند. گفتند بگو سوء‌ استفاده كرده ام و قصدم نفسانيات و شيادي بوده است… گفتم اگر يك سوء استفاده يا خطاي قانوني نشان داديد، هزار برابر آن را مي پذيرم. گفتند بالاخره يك روزي خودت مي فهمي.

شاهد من فقط خدا نيست بلكه دربارۀ گذشته، دهها هزار شاهد و هزاران محصول گواهي مي دهند…

من خدايم را، ايمانم را، گذشته را، هزاران نشانه را، هزاران محصول را، نجات دهها هزار انسان از بي خدايي را، و فيض و بركات شمارش ناپذير خدا را انكار نخواهم كرد حتي اگر در آتش سوزانده شوم يا آنطور كه گفته اند، همه دوستان و خانواده ام را تيرباران كنند.

من در ميان مردم در ايران و كشورهاي ديگر و در بيست سال گذشته بيش از هر چيز به آن شناخته شده ام كه كلماتم عين واقع اند و هرگز از راستي و درستي خارج نشده ام اگر يك كلمه از اين نامه غيرواقع باشد من حاضر به انجام هر كاري و پذيرش هر اتهامي هستم…

تسليم و خدمتگزار خداوند. ایلیا «میم»

ضمیمه دوم : زندانی سیاسی هم گواهی می دهد

یکی از زندانیان بند سیاسی عقیدتی 209 در تیرماه 1388 در حالی که خود در حال بازجویی شدن است و در یک راهرو مشترک (به دلیل وقایع پس از انتخابات) با ایلیا قرار دارد شرح شنیده های خود را در فیلم مستندی که در سال 1390 تهیه می کند اینچنین بازگو می کند:

مگر این آرزو را به گور ببری که بگذاریم مردم فیلم هایت را ببینند… ما خر می کنیم ولی خر نمی شویم. هر چه فیلم و صدا ازت گرفتیم تکه تکه اش می کنیم و  سر و ته اش را می زنیم و با همان ها تیرباران اجتماعی ات می کنیم. ما خودمان استاد صحنه سازی و سیاه بازی هستیم… خودت کاری بکن مردم ازت فراری بشن وگرنه ما آنچنان مونتاژ و نقاشی ات می کنیم که خودکشی کنی… خودت به همه بگو که این چرت و پرت هایی که مردم به اسم گزارش های مستند می گویند دروغ است یا بگو شیطان هستی. بگو این مستندها کار خودم بوده و خودت و خانواده و همه را خلاص کن… ما خودِ حکومتیم. خودِ آقا [رهبر جمهوری اسلامی ایران] شخصاً بر کار ما نظارت دارد و این پرونده را به ما محول کرده. حکومت اسلامی از تو می خواهد مردم را دربارۀ خودت بدبین کنی و از دورت پراکنده کنی… تو پیغمبر و پسر خدا هم باشی ما پایین ات می کشیم و همه تان را سرکوب می کنیم… شما دارید تیشه به ریشۀ انقلاب و اسلام می زنید… ما همۀ آن دختر پسرهای (…) را می آوریم و اگر مجبور شویم برای شکستن شان و دست کشیدن از شیطان بزرگی مثل تو تجاوز هم می کنیم … من هفته ای یک بار با آقا [رهبر جمهوری اسلامی] جلسه دارم و خلاصۀ گزارش های اطلاعات را شفاهاً به ایشان می گویم. حضرت آقا حساسیت عجیبی روی شماها پیدا کرده اند. از نوادر است که ایشان خودشان مستقیماً چیزی را دنبال کنند اما در بارۀ شما شدیداً تأکید دارند. چند روز پیش آقای اژه ای [وزیر وقت اطلاعات] و چند مقام امنیتی دیگر را هم خواسته اند و در بارۀ شما رهنمودهای صریحی داشته اند… این تضمین ها و امانت ها را خود حاکمیت اسلامی از شما خواسته و تا زمانی که محاربه نکنید و دست به اسلحه نبرید در قلب نظام اسلامی محفوظ است. اصلاً کسی دسترسی به بایگانی بیت آقا ندارد… یک وقتی هم فکر محاربه و اسلحه به سرتان بزند ما خودمان گرگ باران دیده ایم تا حالا هزاران نفر مثل شماها را قبرستان فرستاده ایم… ما خر نیستیم که فکر کنیم این همه شباهتهای بین شماها [دالایی لاما و رهبران معنوی جهان] که همه زیر نظر موساد و سیا کار می کنید تصادفی است… [این فیلم مستند که حدوداً 87 دقیقه است در کنار تعدادی از گزارش های مشابه قرار می گیرد

مطالب مرتبط:

نامه محرمانه استاد ایلیا به رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۷

نامه انجمن حرفه ای متفکران و محققان به رهبر جمهوری اسلامی ایران

افشاگری یکی از اعضای مرکزی جمعیت در خصوص فشار دایره مذاهب برای شهادت دروغ

نشانه شناسي خداپرستان و تسليم شدگان – پیمان فتاحی

نشانه‏هاي خداپرستان و تسليم‏شدگان

«دين هم مانند انسان است. فقط جسم نيست. روح و جان هم دارد. اما دين و دينداري در اين عصر و براي اكثر انسانها مانند لاشه‏اي بي‏جان و تهي از روح است. لاشه‏اي كه هر روز بر گنديدگي و فرسودگي‏اش افزوده مي‏شود. دين امروزي به پوست و ظاهر محدود شده و در اكثر دينداران، باطناً مرده است و دارنده خود را مردار ساخته. روح و جان دين، عشق و ايمان الهيست. حضور الهي و تجربه ارتباط زنده و پاسخ‏دهنده با خداست. زنده‏پرستي و تسليم يكي بودن است. خداي زنده پاسخ مي‏دهد. زنده اگر خوانده شود پاسخ مي‏دهد و خداي زنده اگر پاسخ ندهد از آنست كه پرستيده نشده… خداپرستان و تسليم‏شدگان نشانه‏ها دارند و خداپرستي به اسم و ادعا و ميراث نيست.

دعايشان پاسخ داده مي‏شود، به هنگام توكل كارگزاري مي‏شوند، از حيات الهي زنده شده‏اند و مرده نيستند و در قلبهايشان آرامش و اطمينان موج مي‏زند. در برابر خداوند تسليم‏اند و به اندازه تسليم خود، خداوند سرنوشت و زندگي را تسليم آنان گردانيده است. تسليم‏شدگان، خدمتگزار خداوند هستند… از دوري خداوند مي‏ترسند و اين تنها ترس آنهاست. نرم و انعطاف‏پذيرند زيرا لطيف‏ترين را، بي‏كران را مي‏پرستند. نگاه آنان يكي را مي‏بيند و يكسان مي‏بيند و تنها بسوي خداوند نظر دارند… حقوق ديگران را رعايت مي‏كنند و به عدالت رفتار مي‏نمايند. به راستي و درستي عمل مي‏كنند و از دروغ دوري گرفته‏اند. در حضور خداوند مانند كودكان‏اند و چون خداوند، بخشنده و مهربان. تكبر در آنان نيست، متواضع‏اند و برتري‏جويي نمي‏كنند. اهل توكل‏اند و امور خود را به خداوند مي‏سپارند. قدرشناسي و رضايت و سپاسگزاري، و صبر و قناعت و انتظار توكل او را واقعيت بخشيده‏اند. توجه‏شان به سوي خداست و ياد خدا و نام خدا زندگي‏شان را پر كرده است. خداوند آنان را حمايت مي‏كند و به وقت لزوم پشتيباني خود را از آنها اعلام مي‏نمايد.

 اينها از نشانه‏هاي تسليم‏شدگان خداپرست است. كساني كه مي‏روند تا با خالق خود…»

برگرفته از كتاب تعاليم حق (الاهيسم – جلد دوم) ـ اثر ايليا «ميم»

ادارۀاديان وزارت اطلاعات به من فشار می آورد شهادت دروغ بدهم(نامه تصویری به رهبر ایران) -قسمت اول

بخش اول از افشاگری های مهندس محمد اصغری نیا (مدیر مسئول نشریه حرکت دهندگان) درباره شگردهای بازجویان دایره مذاهب وزارت اطلاعات در استفاده ابزاری از زندانیان امنیتی، وعده ها و تطمیع های آنان که در سیر برخورد با ایلیا رام الله ( پیمان فتاحی) و جمعیت پیروان وی (الاهیون ایران – جمعیت ال یاسین) از سال 1386 صورت گرفت.
گفتنی است که ایلیا میم تا کنون 4 بار توسط دستگاه امنیتی ایران بازداشت شده و مجموعا 400 روز را در زندان انفرادی و تحت شکنجه های شدید جمسی و روانی به سر برده است.
قسمتهای بعدی این فیلم که در واقع نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی و مربوط به سال 1387 بوده است ظرف روزهای آینده منتشر می شود.

سایت هواداران استاد ایلیا رام الله،وبلاگ آمین1، وبگاه ترویج راستی، وبگاه ضد فرقه ، وبلاگ ضد فرقه، وبلاگ حامیان ایلیا ، وبلاگ طرفداران ایلیا میم، سایت دیده بان ادیان و مذاهب ، وبگاه شاگردان ایلیا، کاوشگر، درون کاوی ،  وبگاه حامیان استاد ایلیا رام الله، الگوی هستی ،ضد فرقه ، وبگاه عصر آگاهی ،  دریچه نور، درون کاوی-2 ،  وبگاه اسرار ماوراء ، طرفداران پیمان فتاحی ، درس های مبارزه-1 ، درس های مبارزه – 2 ، ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار, کانون حقوق بشر ال یاسین(شاخه انگلستان)، سایت ضد فرقه

نظر خدا مانند نظر انسان نيست(قسمت اول)- پیمان فتاحی

نظر خدا مانند نظر انسان نيست

خداوند به هر که بخواهد مي‌بخشد

(قسمت اول)

بازنويسي سخنراني استاد در گفتگو با جمعي از اقليتهاي مذهبي در سال 1376

خداوند به قلب و روح انسان مي‌نگرد

10_8705150718_L600

خداوند مي‌خواهد به انسان بگويد که قضاوت تو بيهوده است من مثل تو نگاه نمي‌کنم، مثل تو نظر نمي‌دهم. نظر من شاهکار است، هزاران حکمت و تدبير و نقشه آسماني در يک نظر من است. هنر خداوند اين است که از دل خرابه کاخ به وجود مي‌آورد. از دل مرداب نيلوفر را مي‌روياند، از درون خاک، گياهان و درختان را مي‌روياند. خداوند مي‌خواهد اعلام کند من دوستدار متکبران و مطلق‌انديشان نيستم؛ من دوستدار مدعيان تقدس و تقدس مآبان نيستم؛ من خداي انسان‌هاي پرمدعايي که خود را از همه بهتر مي‌پندارند و در آن جايگاه مي‌ايستند نيستم؛ من دوستدار متواضعان هستم و تواضع در اعتراف است. من خداي شجاعان هستم و بزرگترين شجاعت در اعتراف است، من خداي بخشنده و مهربان گناهکاران هم هستم، من به فکر بيمارانم نه کساني که در خيال باطل سلامتي محض مردار شده‌اند. اعلام مي‌کند که آن سنگي را که براي ساخت خانه خدا، معماران دور انداختند من همان سنگ را انتخاب مي‌کنم. خداوند مي‌خواهد اعلام کند که‌ اي بشر همه شما فاسد هستيد همه شما دروغگو هستيد، ‌اي انسان همه شما گناهکاريد و در انحراف هستيد مگر اينکه من خداي شما باشم و شما را نجات بدهم.

مي‌خواهد اعلام کند که همه شما مرده‌ايد مگر کسي را که من زنده کرده باشم؛ همه افکار شما پوچ و باطل است مگر اينکه موافق نظر من باشد. خداوند هميشه اين را اعلام کرده است که مبادا گناه، شما را از بخشش من نااميد کند بلکه اگر به گناه آلوده شديد، به سوي من جهش کنيد و بازگرديد. من مي‌خواهم گريه شما را و بازگشت شما را ببينم پس در گناه مي‌لغزيد. دوست دارم هميشه توبه کنيد و بازگرديد پس هميشه در معرض گناه و خطا قرار داريد. رفتارهاي خداوند نشان مي‌دهد که او تأکيد دارد که اين را به بشر بفهماند که فقط و فقط يک چيز مهم است آن هم نگاه من است، فقط نظر و اراده من مهم است نه هيچ چيز ديگري، فقط قضاوت من حق است و عادلانه است نه قضاوت هيچ کس. خداوند مي‌فرمايد: «فکرهاي من فکرهاي شما نيست، و راه‌هاي من هم راههاي شما نيست. به همان اندازه که آسمان بلندتر از زمين است، راههاي من نيز از راههاي شما و فکرهاي من از فکرهاي شما بلندتر و برتر است. کلام من مانند برف و باران است. همانگونه که برف و باران از آسمان مي‌بارند و زمين را سيراب و بارور مي‌سازند و به کشاورز بذر و به گرسنه نان مي‌بخشند، کلام من نيز هنگامي که از دهانم بيرون مي‌آيد بي ثمر نمي ماند، بلکه مقصود مرا عملي مي‌سازد و آنچه را اراده کرده ام انجام مي‌دهد» و مي‌خواهد به انسان بفهماند فقط تقدير و تدبير و نقشه من مهم است، من با قيل و قال‌ها فريب نمي‌خورم، من با رياکاري و تظاهر و ادعا فريب نمي‌خورم، من به قلب و روح انسان نگاه مي‌کنم و هر کس را که بخواهم فيض و برکت مي‌دهم. هر کس را بخواهم روح خودم را به او مي‌دهم، هر کس را که بخواهم بر همه جهانيان برتري و بزرگي مي‌دهم.

موسايي كه از ضالين بود، كليم الله شد

او کسي را به عنوان کليم الله خود انتخاب مي‌کند که بسياري از سال‌هاي زندگي‌اش را طبق آيه قرآن در فساد و انحراف زندگي کرده است. حضرت موسي، پيامبر بزرگ و اولو العزم خدا، کسي که عظيم‌ترين و عجيب‌ترين معجزات خدا از او صادر شد، کسي که بني‌اسرائيل را از اسارت فرعونيان نجات داد، سال‌ها در کاخ فرعون و در فضاي آيين بسيار گمراه و فسادانگيز فرعونيان که حتي در آن محارم با همديگر… و بدترين فسادهاي اخلاقي در آن طبيعي شمرده مي‌شد زندگي کرد. در قرآن مي‌فرمايد که موسي از ضالين [گمراهان] بود. آيا موسي پيش از پيامبري‌اش در انحراف و ضلالت بود؟ همان موسايي که پسر خوانده فرعون بود و تا اوايل جواني در کاخ فرعون ساکن و به شدت در… و گمراهي آنطور که در قرآن و کتاب مقدس آمده است، آلوده بود؟ اما چرا از آن همه کنعانيان که ظاهراً در گناه زندگي نمي‌کردند و لااقل گمراهي‌هاي آييني‌شان بسيار کمتر از فرعونيان بود، خداوند کسي را انتخاب نکرد؟ چرا براي ملاقات و گفتگوي رودررو و براي نجات دهندگي بني اسرائيل يکي از کاهنان بسيار پرهيزکار و در واقع رياکار و پرمدعاي دربار فرعون را برنگزيد؟ چرا بر موسي دست گذاشت؟ فرعون قبول نمي‌کرد که خدا موسي را انتخاب کرده باشد اما خود را يا لااقل کاهنان و مشاوران خود را که از نظرش پرهيزکارترين انسان‌هاي زمان بودند شايسته چنين چيزي مي‌ديد. به موسي گفت آيا اين همان فردي است که پيش از اين در فساد و گمراهي و ضلالت بود؟… اما در برابر اين همه افکار و قضاوت‌هاي پوچ، خداوند به موسي فرمود: «تو را به نام مي‌شناسم و مورد فيض و رحمت من قرار گرفته‌اي… من خداوند هستم و محبت و بخشش و رحمت خود را بر هر کس که بخواهم متوجه مي‌کنم».

خداوند هزاران کار بزرگ را از طريق موسي که او را همانند بزرگان ديگر خدمتگزار خطاب مي‌کرد، انجام داد و هزاران نشانه را ظاهر ساخت اما فرعونيان منکر همه آن نشانه‌ها و کارها بودند و موسي را همچون انبياء بعد از او و قبل از او دروغگو،‌ گمراه، ديوانه، شعبده‌باز و ساحر خطاب مي‌کردند. اين موسايي است که قوم‌هاي زيادي را که همگي منکر نشانه‌ها و حضور خداوند بودند نابود کرد، بزرگترين معجزات را به انجام رساند، اصول و قوانين الهي را در قالب تورات که آن را از خداوند دريافت کرده بود، به بشر عرضه کرد، نزديکترين و شديدترين پيوندها را با خداوند برقرار کرد، خداوند بارها در ابر نازل شد و با او سخن گفت، از روح او که روح خدا بود به هفتاد نفر از بزرگان بني‌اسرائيل القا شد. او کسي بود که خداوند درباره‌اش فرمود: «من با يک نبي به وسيله رويا و خواب صحبت مي‌کنم ولي با موسي که خدمتگزار من است به اين طريق سخن نمي‌گويم چون او مرا با وفاداري (محض) خدمت مي‌کند. من با وي رودررو و آشکارا صحبت مي‌کنم نه با رمز،‌ و او تجلي مرا مي‌بيند. چطور جرأت کرديد او را سرزنش و به او توهين کنيد؟» و کتاب مقدس ادامه مي‌دهد: «پس خشم خداوند بر ايشان افروخته شد و خداوند آنها را ترک کرد». در جاي ديگر خداوند به موسي (ع) فرمود: «اين قوم بدکار و شرور تا به کي از من شکايت مي‌کنند؟ تا به کي بايد به توهين آنها گوش دهم؟ به ايشان بگو که خداوند به حيات خود قسم مي‌خورد که آنچه را که از آن مي‌ترسيديد به سرتان بياورد. حتي يک نفر از شما که بيست سال به بالا دارد و به من بي‌حرمتي و توهين کرده است وارد ارض مقدس نخواهد شد… فرزندانتان به خاطر بي‌ايماني شما چهل سال در اين بيابان سرگردان خواهند بود. من که خداوند هستم اين را گفته‌ام».

یک روز موسی (ع) دعا کرد و از خداوند خواست که به او نشان دهد که در حضور خداوند در آسمان چه کسی مانند اوست و با او خواهد زیست. می‌خواست بداند خداوند چه کسی را مانند موسی، پیامبر اولی‌العزم خداوند،‌ سلطان معجزات،‌ عزیز می‌دارد و او را مورد رحمت خود قرار می‌دهد. خداوند به او فردی را نشان داد که قصاب بود. وقتی موسی به زندگی این قصاب وارد شد و در آن دقت کرد دید او کار زیادی نمی‌کند که مستحق چنین مقام بزرگی در آسمان باشد. با او به خانه‌اش رفت و مهمانش شد. وقتی به منزل وارد شدند دید که او زنبیلی را که به سقف آویزان است پایین آورد. در آن زنبیل پیرزنی نحیف و لاغر و خمیده بود. قصاب لباس‌هایش را عوض کرد و لباسش را شست. آنگاه برایش غذا درست کرد. در دهانش غذا گذاشت، کارهایش را انجام داد و دوباره او را در زنبیل گذاشت تا در آن بخوابد و به سر کارش برگشت. سه روزی که موسی (ع) به صورت فردی ناشناس مهمان این قصاب بود چیز خاصی از او ندید؛ نه عبادات آن چنانی، نه روزه شبانه روزی، نه ذکر پیوسته و نه کرامات یا صفات زاهدانه. قصاب با همه وجودش به نام خدا به مادرش خدمت و محبت می‌کرد. موسی (ع) دید که هر بار قصاب می‌خواهد از مادرش جدا شود، او چیزی را زیر لب زمزمه می‌کند. در آخرین روز که نتوانست دلیل عزت و مقام این قصاب را در نزد خدا بداند از قصاب پرسید مادرت زیر لب چه می‌گوید. این نقطه برای موسی ابهام شده بود. قصاب خجالت کشید که بگوید چون حرف مادرش را آنقدر بعید می‌دانست که به نظرش ناممکن بود. موسی اصرار کرد و قصاب گفت، تو موسی را می‌شناسی؟ برگزیده خدا که تورات را برای ما آورده و خداوند، فرعون و سپاهیان او را به وسیله او شکست داد. موسایی که با خداوند مستقیم سخن می‌گوید و به ملاقات او می‌رود. مادرم زیر لب می‌گوید «برو که خدا تو را مانند موسی بزرگ و عزیز کند». و موسی در حالی که در حیرت از کار خدا فرو رفته بود از قصابی که قرار بود در آسمان و ملکوت خدا، هم درجه و همنشین او باشد خداحافظی کرد. نظر خدا مانند نظر انسان نیست. خداوند گذشته و آینده انسان را هم، گذشته‌های بسیار دور و آینده‌های بسیار دور را هم در نظر می‌گیرد. با یک تیر هزاران نشان را نشانه می‌گیرد.

«درباره آنچه كاملاً بر شما آشكار نشده، آنچه از بالاست و ناشناخته‏ها دارد، در امور باطني و آنچه به نظر و عمل خداوند بازمي‏گردد، قضاوت نكنيد. اگر مجبور شديد، عجولانه و به علم اندك قضاوت نكنيد و اگر در اين دام گرفتار شديد، حداقل بدبينانه و محكوم‏كننده قضاوت نكنيد.»                                ايليا «ميم»

خداوند، روح و نور و رحمت خود را به هر كه بخواهد مي‌بخشد

… داودي که يکي از نزديک‌ترين انسان‌ها به خداست و خداوند تا به آن حد در قرآن و کتاب‌هاي مقدس او را بزرگ معرفي مي‌کند، همين داود مرتکب صدها قتل و غارت شده بود.

اما خواست خدا اين بود که با داود چنين کند. خداوند دوست داشت که با وجود همه اين مسائل، داود، منتخب و جانشين او در زمين باشد. خليفه الله باشد. خداوند اراده کرده بود که علي رغم صدها نکته منفي که ممکن بود در نظر مردم، درباره داود وجود داشته باشد، او پادشاه خدا در زمين باشد. سرگذشت و جزء به جزء زندگي داود و سليمان و بقيه در قرآن و کتاب مقدس است. کتاب مقدس درباره حضرت سليمان، پادشاه آسمان و زمين، پادشاه جن و انس و شياطين و فرشتگان مي‌گويد که او در مقاطعي از زندگي‌اش به بدترين و شديدترين انحراف‌ها کشيده شد. خدا او را کشانده بود تا نقشه‌هايش را عملي کند. آيا خدا او را از طريق زنانش به فساد و دروغ و شرک و کفر کشاند؟ چرا؟ تا خدا نشان دهد «من هر کس را که بخواهم، هر کس را که بخواهم، هر کس را که بخواهم، از نور و رحمت و بزرگي برخوردار مي‌کنم. من هر کسي را که بخواهم از روح خودم به او مي‌دهم نه کساني که شما با فکر بي‌نهايت محدود خود گمان مي‌کنيد». داود، پدر سليمان يک بار با خداوند برخورد کرد و سليمانِ پسرش دو بار. و خداوند آنقدر اين خدمتگزار بزرگ خود را گرامي داشت که افتخار ساخت معبدش را به او داد و سليمان خانه خدا را که اولين قبله مسلمين هم هست و دومين آن کعبه است، بنا کرد. خانه‌اي که خداوند درباره او قول داد که دعاي برآمده از آن را اجابت کند. در قرآن، خداوند، شگفت‌آور درباره سليمان حرف مي‌زند. همان سليماني که با محاسبه کساني که از نقشه‌ها، نظرات، حکمت‌ها و روش‌هاي خدا بي‌خبرند، بايد هزار بار محکوم مي‌شد. عقب‌تر که برويم به منشا بني‌اسرائيل مي‌رسيم به حضرت يعقوب، به پدر بني‌اسرائيل. داستان يعقوب و پدران او را در کتاب مقدس بخوانيد. يعقوب با دو دختر لابان يعني با راحيل و ليه ازدواج کرد. بعد از آن با کنيزان آنها ازدواج کرد، با بلهه و زلفه و از اين چهار نفر صاحب فرزنداني شد که هر کدام از آنها يکي از اقوام بني‌اسرائيل را به وجود آوردند. حضرت يوسف يکي از اين بچه‌ها بود. اين يعقوب به جاي برادرش عيسو برکت را از پدرش حضرت اسحاق ربود. اين همان يعقوبي است که خداوند در عالم رويا چندين بار با او سخن گفت و بر او ظاهر شد. يعقوبي که خداوند به او فرمود: «هر جا که بروي من با تو خواهم بود و از تو حمايت نموده، دوباره تو را به اين سرزمين باز خواهم آورد. تا آنچه به تو وعده داده‌ام به جا نياورم تو را رها نخواهم کرد». يعقوبي که در فني ئيل [به معناي چهره خدا] با آن مرد کشتي گرفت اما بعد از آن گفت: در اينجا من خدا را روبرو ديده‌ام و با اين وجود هنوز زنده هستم…

ابراهيم، پدر اديان اسلام، مسيحيت و يهود، پدر يگانه پرستان عالم و پدر انبياء بعدي که سه زن داشت [ساره، هاجر و قطوره] وقتي در شهر جرار بود ساره را از ترس ابيمک پادشاه جرار، خواهر خود معرفي کرد و دروغ گفت؛ ابراهيم خليل الله که مظهر توکل به خداست همان ابراهيمي که خداوند با او سخن گفت و بر او ظاهر شد. اين ابراهيمي است که خدا به او فرمود: «اي ابرام نترس زيرا من همچون سپر از تو محافظت خواهم کرد و پاداشي بسيار عظيم به تو خواهم داد. و فرمود من با تو عهد مي‌بندم که قوم‌هاي بسيار از تو به وجود مي‌آورم. از اين پس نام تو ابرام نخواهد بود بلکه ابراهيم (به معناي پدر قوم‌ها) زيرا من تو را پدر قوم‌هاي بسيار مي‌سازم. نسل تو را زياد مي‌کنم و از آن ملت‌ها و پادشاهان به وجود مي‌آورم. من عهد خود را تا ابد با تو و بعد از تو با فرزندانت نسل اندر نسل برقرار مي‌کنم. من خداي تو هستم و خداي فرزندانت نيز خواهم بود… از ميان فرزندان تو پادشاهان خواهند برخاست»…

پسر عموي ابراهيم لوط بود. لوط کيست؟ کسي که در قرآن که ميزان حقانيت است خداوند مي‌فرمايد: لوط از صالحان بود و درباره او به همراه عده‌اي از انبيا ديگر (الياس نبي، اسحاق، عيسي و…) مي‌فرمايد آنها را بر جهانيان (يعني همه موجودات عالم) برتري و بزرگي بخشيديم. و مي‌دانيم که درباره اشتباه بزرگ لوط در کتاب مقدس چه چيزي مکتوب است… چرا خدا اين کار را کرد؟ اين پيام خداوند است. هميشه اين را اعلام کرده است که هيچ کس جز خداوند، مطلق و نامحدود نيست، حتي کساني که خداوند درباره آنها فرموده که ايشان را بر همه جهانيان برتري و بزرگي داده است…

«فقط قضاوت خداوند است كه سرنوشت انسان را تعيين مي‏كند و زندگي او را رقم مي‏زند و تعيين اينكه چه كسي خدمتگزار است و چه كسي نيست با خداست.»

     ايليا «ميم»

عيسي؛ مسيح، روح خدا و كلمت الله؛ و به نگاه بدانديشان، شيطان و شياد و شرور

عيسي از نظر مدعيان يهود فردي گمراه، فاسد، شرور، شورشي و حتي خود شيطان شمرده مي‌شد و چون همه امکانات تبليغي در دست آنها بود تا دهه‌هاي متمادي بعد از او هم همين فضا حاکم بود. اما حقيقت پنهان نمي‌ماند و آشکار مي‌شود. چون خدا با او بود پس او بود که سرانجام پيروز شد. از نظر مدعيان يهود و عوامل آنها اولين مسئله عيسي مسيح اين بود که حاصل تولدي نامشروع است يعني حرامزاده، پس از خانواده طرد شدـ زيرا برادران او نيز وي را فردي ساحر و شيطان مي‌دانستند. چرا؟ چون با آنها متفاوت بود. قادر به درک او نبودند.

مي‌گويند آيا مي‌شود همه آسمانها را در يک تخم مرغ جاي داد؟ آيا موجودي آسمان‌وار را مي‌شود در ظرف کوچک ادراک بدبينان قرار داد؟ عيسي بعد از طرد از خانواده، ظاهراً سرگردان بود. اما او در واقع تحت حمايت خدا بود. همه جا را مي‌گشت تا گمشده خود را، روح خدا را دوباره بازيابد و در او احيا شود. پس به سراغ هر کس که مي‌توانست مي‌رفت. ولي همشهريان وي و آشنايان او اين را طور ديگري تعبير مي‌کردند. به همين دليل مسيح فرمود: «فرستاده خدا را در هر جا عزيز مي‌دارند مگر در ميان خانواده خود و در شهر خود». منظور از اين شهر، ‌کساني بود که با پيش داوري نگاه مي‌کنند و خود را آشنا مي‌پندارند. گمان مي‌کنند که او را سالهاست مي‌شناسند. حرف‌هاي او مدعيان شريعت يهود را هر روز عصباني‌تر مي‌کرد. وقتي که مثلاً مي‌گفت: «خوشا به حال آنان که براي برقراري صلح در ميان مردم کوشش مي‌کنند، زيرا ايشان فرزندان خدا ناميده خواهند شد. خوشا به حال آنان که به سبب نيک کردار بودن آزار مي‌ببيند، زيرا ايشان از برکات ملکوت‌ آسمان بهره مند خواهند شد. هر گاه به خاطر من شما را ناسزا گفته، آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشيد. بلي، خوشي و شادي نماييد، زيرا در آسمان پاداشي بزرگ در انتظار شماست. بدانيد که با پيامبران گذشته نيز چنين مي‌کردند». او به مردم مي‌گفت اگر مانند علما و بزرگان يهود باشيد به ملکوت خدا وارد نمي‌شويد…

به همين دليل به شدت مورد نفرت و بدگويي بزرگان يهود قرار داشت و سرانجام نقشه کشتن و به صليب کشيدن او را طرح ريزي کردند. خداوند روح خدا را به عيسي داد و از طريق روح خود عيسي را مسح کرد و به مسيح مبدل ساخت. او روح خود را به کسي داد که با قضاوت بشري انتخابي مناسب محسوب نمي‌شد. طبق قضاوت بشر شايد اگر روح خدا به يکي از کاهنان يهود که ظاهراً از هر نظر مناسب نقش نجات دهندگي بود، داده مي‌شد خيلي معقول‌تر بود اما چنين انتخابي در واقع ناداني و حماقت بود، چون خود آن کاهنان يکي از طيف‌هايي بودند که بايد پيام را مي‌گرفتند…

رحمت خداوند، متوجه مدعيان نيست. مقدس مآبان چيزي از تقدس ندارند و از خداوند، حتي بويي از تقدس هم به ارث نبرده‌اند. در زمان فرعون ابتدا اين کاهنان و مقدسين دربار فرعون بودند که موسي را با گمان‌هاي باطل خويش رد مي‌کردند. در زمان عيسي مسيح، آخرين پيامبر بني‌اسرائيل هم، اين مقدسين و علما يهود بودند که عيسي مسيح را شيطان و فرزند شيطان و کافر مي‌دانستند.[1] تا مدتها کسي جرات نداشت خود را مسيحي بداند، هم از ترس ظلم و ستم جباران و هم از بي‌آبرويي. آنها طي دهها سال چنان عيسي مسيح را بي‌آبرو و بي‌اعتبار کرده بودند که براي اکثر مردم، عيساي ناصري معادل شيطان و روح شيطان بود؛ کسي که مي‌خواهد دين را باطل کند، مردم را به فساد بکشاند، در دين بدعت گذاشته است، پدر را از پسر و خانواده‌ها را از هم جدا مي‌کند، مردم را سحر و افسون مي‌کند؛ عيساي ناصري. يکي از استدلال‌هاي محکم علما و مقدسين يهود اين بود که از اين همه منطقه چطور ممکن است خداوند فردي را از محله جليل به عنوان مسيح انتخاب کند. محله جليل يکي از محله‌هاي بدنام و فاسد بود و اهالي آن به شرارت مشهور بودند. مي‌گفتند چرا خداوند بايد مسيح و نجات دهنده را، فردي حرامزاده انتخاب کند، چون آن نادانان ملعون اصرار داشتند که عيسي حاصل يک ارتباط نامشروع ميان مريم با فردي بيگانه بوده است و داستاني را که بعداً مريم درباره آن فرد که روح خدا بود بازگو کرد، توجيهاتي براي مقدس جلوه دادن فساد او قضاوت کردند. از نظر آنها هفت برادر عيسي در همين عالم انساني وضعيتي بهتر از او داشتند، حداقل اينکه فرزندي نامشروع نبودند. اما خيلي نشانه‌ها نشان داد که عيسي همان مسيح و مسح شده خداوند است و حاصل روح خداست. کارهاي بعدي او و تاييدات پيشين و پسين. آخرين تاييد او در قرآن است. در مورد همين مسئله نامشروع بودن تولد او هم خداوند با يکي از آيات خود بر دهان اين جاهلان مشت مي‌زند و مي‌فرمايد: «روح خود را به صورت انساني تمام (عيار) بر او (مريم) آشکار کرديم». مقدسين يهود مي‌گفتند اگر خداوند بخواهد روح خود را به کسي بدهد چرا به ما ندهد؛ ما که پرهيزکاريم، ما که با تقوا و زاهد هستيم. اما مسيحا به آنها مي‌گفت شما کور هستيد و آنان را ماران، افعي‌زادگان و قبرهاي آراسته خطاب مي‌کرد. آنها مي‌گفتند اگر قرار بود اين منتخب خدا باشد لااقل بايد مثل يحياي تعميد دهنده مي‌بود اما عيسي فرمود: «درباره يحيي که لب به شراب نمي زد و اغلب روزه دار بود، مي‌گوييد ديوانه است؛ اما به من که (مثل شما غذا) مي‌خورم و مي‌نوشم ايراد مي‌گيريد که پرخور و ميگسار و همنشين بدکاران و گناهکاران است. اگر عاقل بوديد، چنين نمي گفتيد و مي‌فهميديد چرا او چنان کرد و من چنين».

مسيح درباره آنها فرموده بود: «شما درِ ملکوت خدا را بر روي مردم بسته‌ايد نه خودتان به آن وارد مي‌شويد و نه مي‌گذاريد ديگران بدان وارد شوند». پس نظر خداوند بسيار از نظر عامه مردم و حتي کاهنان دور بود. او عيسايي را انتخاب کرد که در مظان بدترين اتهام‌ها قرار داشت: کسي که مريم مجدليه مشهورترين فاحشه شهر (بعد از توبه) با او همقدم شده است اما حتي قبل از توبه اجازه داد که بدن او را لمس کند، اشک چشمهايش را به روي دستها و پايش بريزد و حتي به اين زن بدکاره و مشهور چنان بخششي از خداوند نشان دهد که او را عضوي از خانواده (روحي) خود کند و محرمانه‌ترين امانات را به او بسپارد. پس از نظر علماء و بزرگان يهود و مقدس مآبان فريسي و صدوقي او حتي از باراباس که يکي از شرورترين افراد زمان به حساب مي‌آمد هم بدتر بود. چون همه اين کارها را به نام خدا مي‌کرد. مثلاً وقتي که خطاب به مريم مجدليه گفت «گناهان تو بخشيده شد… و ايمانت باعث نجاتت شده است» آنها گفتند او کفر مي‌گويد، ياوه مي‌گويد، اما اين زن به يکي از شاگردان بسيار نزديک عيسي و به قول بعضي از راويان ريزبين، يکي از زنان عيسي(ع) تبديل شد… اکثر شاگردان او افرادي بودند که پيش از آن، گناهکار يا فاسد و شرور محسوب مي‌شدند مثل متي که فردي ظالم و باج‌گير بود و خانه فساد و لهو و لعب داشت. کسي که بعدها يکي از چهار انجيل او را نوشت. يک روز که براي باج گيري رفته بود عيسي او را ديد و به او فرمود: «بيا و مرا پيروي کن». کاهنان و بزرگان يهود که مي‌خواستند مسئله را با حرف حل کنند گفتند چرا شما با اين قبيل افراد نشست و برخاست مي‌کنيد؟ و او در پاسخ فرمود: به دليل اين که افراد سالم احتياج به پزشک ندارند، بلکه بيماران به طبيب نياز دارند. برويد کمي درباره اين آيه کتاب آسماني فکر کنيد که خداوند مي‌فرمايد: «من از شما هديه و قرباني نمي‌خواهم، بلکه محبت و بخشش و ترحم مي‌خواهم». رسالت من در اين دنيا اين است که گناهکاران را به سوي خدا بازگردانم. نه آناني را که گمان مي‌کنند عادل و مقدسند. از نظر مسيحا اين افراد کور بودند چون گمان مي‌کردند که مي‌بينند. آنها هم با خود استدلال مي‌کردند که اين عيسي بايد شياد و دروغگو باشد چون ما را که مي‌بينيم کور خطاب مي‌کند. عيسي مي‌گفت: «هر نهالي که پدر آسماني من نکاشته باشد از ريشه برکنده مي‌شود پس با آنان کاري نداشته باشيد. ايشان کورهايي هستند که عصاکش کورهاي ديگر شده‌اند. پس هر دو در چاه خواهند افتاد». عيسي اعتقادات خشک و ساختگي آنها را در هم مي‌شکست. پس آنها عيسي را بدعت گذار ناميدند.

«محبوب‏ترين انسانهاي تاريخ بشر، غالباً در مقاطع كوتاهي از زمان، در نظر اكثر مردم، منفورترين‏ها بوده‏اند. به ياد داريد در زندگي نوح و ابراهيم و لوط و موسي و داوود (ع) كه همگي از بزرگترين موجودات عالم بوده‏اند، همين بوده. يوسف در ميان برادرانش و مسيح و محمد و اكثر انبياء ديگر هم، در ميان مردمان خود، همين مقاطع را تجربه كرده‏اند.»                                             ايليا «ميم»

 

پيامبر گناهكاران؟!

چطور ممکن است خداوند با کسي باشد که شاگردانش از ميان افراد گناهکار و گمراه و شرور انتخاب شده‌اند؟ چطور ممکن است روح خداوند در کسي باشد که به مجلس رقص و پايکوبي رفته است؟… آنها مي‌ديدند که نشانه‌هاي عيسي همان چيزي است که در کتاب مقدس، درباره خدمتگزار منتخب خدا گفته شده ولي مي‌گفتند که عيسي همه نشانه‌ها را درباره خودش جعل کرده و ساخته است و اينها نشانه‌هاي طبيعي و خدادادي نيست. اما وقتي مي‌ديدند آن نشانه‌ها عين واقعيت است و واقعاً اثرگذار و ماندگار است، وقتي هيچ چاره ديگري در برابر قدرت خدا نداشتند، وقتي مستقيم‌تر با معجزه عيسي روبرو مي‌شدند و احتمال مي‌دادند که نکند اين همان مسيح باشد مي‌گفتند: عيسي خودِ شيطان است و شيطان رئيس شياطين است و خودش در او حلول کرده است. به همين دليل او داراي قدرت‌هاي شيطاني است و ارواح ناپاک و شيطاني را هم مي‌تواند از درون مردم براند و مردم را ظاهراً شفا بدهد و آنها را با نيرنگ و دروغ به روشنايي کاذب برساند. اما آنها متوجه تناقض بزرگي که در استدلالشان وجود داشت نبودند. اگر واقعا عيسي خود شيطان بود، بايد فرمانروايي‌اش را گسترش مي‌داد و ارواح شيطاني را به مردم وارد مي‌کرد نه آنکه آنها را از مردم براند. چطور ممکن است انساني شيطاني باشد اما محصول کارش خدايي و نزديک شدن به خدا باشد. عيسي گفت: «اگر من به وسيله روح خدا ارواح ناپاک را بيرون مي‌کنم پس بدانيد که ملکوت خداوند در ميان شما آغاز شده است. کسي نمي‌تواند حکومت را از چنگ شيطان بيرون بکشد، مگر اينکه نخست او را ببندد… هر کس به من کمک نمي‌کند به من ضرر مي‌رساند…

 هر گناهي ممکن است بخشيده شود مگر تحريف و بي‌حرمتي به روح القدس که هيچگاه بخشيده نخواهد شد نه در اين دنيا و نه در آن دنيا». عيسي فردي قانون شکن و نامطلوب شمرده مي‌شد. کاهنان يهود بارها او را آزمايش کردند و به همين نتيجه رسيدند. مثلاً وقتي آن زن زناکار را آوردند تا او دستور سنگسار وي را صادر کند اما او حاضر نشد به سنگسار شدن آن زن زناکار حکم دهد و گفت «بسيار خوب. آنقدر بر او سنگ بيندازيد تا بميرد. ولي سنگ اول را کسي بزند که خود تا به حال گناهي نکرده است» و آخر که همه جمعيت پراکنده شدند به آن زن گفت «من نيز تو را محکوم نمي کنم. برو و ديگر گناه نکن». چطور ممکن است خداوند رحمت و برکات خود را متوجه چنين فرد ظاهراً بدعت‌گذار و قانون شکني سازد. مسئله اين است که قضاوت‌ها و نظرات خدا بي‌نهايت حکيمانه و هوشمندانه است. خداوند يک نقطه از آسمان را نمي‌بيند تا درباره آسمان نظر بدهد. بلکه همه آسمان را، بي‌نهايت آسمان را مي‌بيند، گذشته ازلي و آينده ابدي آسمان را مي‌بيند. و همه نقشه‌هاي آسماني را هم در نظر مي‌گيرد آنگاه نظرش آشکار مي‌شود. از نظر کاهنان يهود، عيسي فردي شياد و کلاهبردار محسوب مي‌شد. شيادي که از همه قدرتهاي شيطاني برخوردار است و حتي مي‌تواند با نيروي شيطاني‌اش معجزه کند؛ او زنان را فريفته و اموال آنان و بعضي از شاگردان ديگرش را هم ربوده است؛ افرادي مانند يونا، همسر خوزا (وزير دربار هيروديس پادشاه، همان که عيسي او را روباه خطاب کرد) که از دارايي شخصي خود عيسي و شاگردانش را خدمت مي‌کرد. از نظر علما و بزرگان يهود اگر مي‌خواستند به زور خود را قانع کنند که اين شايد يک انتخاب الهي باشد عيسي بدترين و نامناسب‌ترين و اشتباه‌ترين انتخاب بود. اما از نظر خداوند عيسي بهترين، عالي‌ترين و استثنائي‌ترين انتخاب ممکن براي القا و دريافت روح خدا و اعلام نظرات خداوند بود. از نظر آنها عيسي فردي محسوب مي‌شد که از بدترين محل، از بدترين خانواده، با بدترين تولد، با گذشته‌اي سياه و مشکوک، برخاسته بود، بنابراين نمي‌توانستند درباره او مسيح بودن و پادشاه الهي بودن را بپذيرند اما وقتي با اشتياق و استقبال مردم مواجه شدند او را پيامبر کافران و دوست گناهکاران و بي‌دينان ناميدند.[2]

انسان موجودي خطاکار است. انسان در گناه و ضعف و رنج آفريده شد. پس اگر خداوند به ياد گناهکاران نباشد به ياد چه کسي مي‌خواهد باشد؟ اگر هم انسان‌ها پاک و مقدس باشند ديگر چه احتياجي به خدا دارند. اگر همه ما سالم باشيم ديگر چه احتياجي به طبيب داريم؟ همانطور که مسيح فرمود کسي که گمان مي‌کند مي‌بيند چه احتياجي به بينش الهي دارد؟ ما نمي‌بينيم و بايد به نابينايي خود معترف باشيم تا نگاه خداوند متوجه ما بشود. ما خوابيم و نبايد ادعاي بيداري کنيم تا خداوند بيايد و ما را بيدار کند. رنجوريم و خداوند بايد ما را از رنج و ناراحتي نجات دهد. نظرات يک نابينا درباره منظره‌اي که پيش روي اوست، چقدر اعتبار دارد و چقدر درست است. به همين اندازه نظرات بشر درباره منظره‌اي که از زندگي در پيش روي اوست، بي‌اعتبار است. اصل، نظر خداوند و خواست خداست. اگر خداوند چيزي را بخواهد و همه جهانيان نخواهند يا بخواهند فرقي نمي‌کند، همان که نظر اوست انجام مي‌شود…

«قضاوت انسان هميشه و بدون استثنا خالي از اشتباه نيست چون قضاوت كامل نياز به احاطه كامل دارد اما انسان بر هيچ چيزي احاطه کامل ندارد.»                      ايليا «ميم»

خداوند مثل انسان قضاوت نمي‌كند، قضاوت انسان به ظاهر است و قضاوت خدا به باطن

خداوند از ميان بزرگترين خانواده‌ها و ظاهراً مناسبترين افراد، در زمان شائول پادشاه، داود را انتخاب کرد. وقتي سموئيل نبي سراغ يسي پدر داود رفت تا ببيند اين منتخب خداوند براي پادشاهي کيست، ابتدا فکر کرد که شايد از ميان هفت پسر يسي، اين الياب باشد که مورد نظر خداوند براي پادشاهي است. اما خداوند فرمود «به چهره او و بلندي قدش نگاه نکن زيرا او کسي نيست که من در نظر گرفته‌ام. من مثل انسان قضاوت نمي‌کنم. انسان به ظاهر قضاوت مي‌کند اما من به باطن». به همين ترتيب يسي يک يک پسرانش را نزد سموئيل نبي آورد اما خداوند هر بار فرمود اين هم آنکه من مي‌خواهم نيست. اين هفت برادر از جنگاوران و افسران سپاه پادشاه شائول بودند. يسي گفت پسر ديگري هم دارم که از همه کوچکتر است اما او در صحرا مشغول چرانيدن گوسفندان است. وقتي او را آوردند سموئيل پسري شاداب و خوش‌قيانه را ديد که چشماني زيبا داشت. خداوند فرمود: «اين همان کسي است که من برگزيده‌ام. او را تدهين کن».

روح خداوند بر او نازل شد و از آن روز به بعد بر او قرار داشت. سپس سموئيل به خانه خود در رام الله بازگشت. شغل داود چوپاني و نوازندگي بود. از ميان ميليونها خانواده، خداوند بر خانواده يسي دست گذاشت و از هشت پسر او (مانند هشت پسر خانواده يوسف نجار، همسر مريم مادر عيسي) بعيدترين را انتخاب کرد، يعني داود را. اما دليل اين انتخاب چه بود؟ وفاداري داود به خداوند، اتکاء او به نام خداوند. پس اولين نشانه قدرت خداوند ظاهر شد. او که نوجواني بيش نبود، در برابر پهلوان بزرگ سپاه مقابل که به همه و به خداوند توهين مي‌کرد و کسي جرأت مقابله با او را نداشت ايستاد و گفت: «تو با شمشير و نيزه و زوبين به جنگ من مي‌آيي، اما من به نام خداوند قادر متعال يعني خداي اسرائيل که تو به او توهين کرده‌اي با تو مي‌جنگم. امروز خداوند تو را به دست من خواهد داد و من سرت را خواهم بريد، و لاشه سپاهيانت را خوراک پرندگان و درندگان صحرا خواهم کرد. به اين وسيله تمام مردم جهان خواهند دانست که در اسرائيل خدايي هست و همه کساني که در اينجا هستند خواهند ديد که خداوند براي پيروز شدن نيازي به شمشير و نيزه ندارد». آنگاه داود با يک سنگ کوچک که در فلاخن خود گذاشت پهلوان افسانه‌اي سپاهيان دشمن را از پاي درآورد. و کتاب مقدس مي‌نويسد که «داود در تمام کارهايش موفق مي‌شد زيرا خداوند با او بود». بله، خداوند حامي و پشتيبان خدمتگزار خود است.

و شائول که داود فرمانده سپاه او بود و بعد از مدتي خود به پادشاهي رسيد، انتخابي بر اساس معيارهاي بشري نبود. او به دنبال الاغ‌هاي گمشده پدرش مي‌گشت و چون آنها را پيدا نکرد نزد سموئيل نبي رفت تا بلکه پولي بدهد و جاي الاغ‌هاي گمشده را بداند. وقتي سموئيل، او را ديد خداوند به سموئيل فرمود: «اين همان مردي است که درباره‌اش با تو صحبت کردم. او بر قوم من حکومت خواهد کرد». وقتي سموئيل ‌شائول را از پادشاه شدنش باخبر کرد او در بهت و ناباوري گفت، ولي من از قبيله بنيامين هستم. قبيله ما کوچکترين قبيله بني‌اسرائيل است، خانواده ما هم در بين خانواده‌هاي آن قبيله کوچکترين است. چرا اين حرفها را به من مي‌گويي؟ حتي وقتي در بين مردم قرعه انداختند تا نظر خداوند براي انتخاب پادشاه معلوم شود وقتي که قرعه به نام شائول درآمد، شائول را پيدا نکردند. او از شدت ناباوري و تحير، خود را در ميان بار و بنه سفر پنهان کرده بود. وقتي او را پيدا کردند سموئيل گفت، اين است آن پادشاهي که خداوند براي شما برگزيده است. در ميان قوم نظير او پيدا نمي‌شود. پس روح خداوند بر شائول قرار گرفت…

 

«و پيامبرشان به آنان گفت: در حقيقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهي گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهي باشد با آنکه ما به پادشاهي از وي سزاوارتريم و به او از حيث مال، گشايشي داده نشده است؟ پيامبرشان گفت: در حقيقت، خدا او را بر شما برتري داده، و او را در دانش و [نيروي] بدني بر شما برتري بخشيده است، و خداوند پادشاهي خود را به هر کس که بخواهد مي‌دهد، و خدا گشايشگر داناست.»

(بقره: 247)

من با تو خواهم بود

در واقع خداوند انسانها را حتي پيش از تولدشان انتخاب مي‌کند. منتخبين خداوند از ازل، از هزاران سال قبل از آنکه به دنيا بيايند متولد شده‌اند. مثلاً خداوند به ارمياء نبي مي‌فرمايد: «قبل از آنکه در رحم مادرت شکل بگيري انتخابت کردم. قبل از آنکه به اين جهان بيايي تو را انتخاب کردم و معلوم کردم تا در بين مردم جهان پيام‌آورم باشي». ارميا در پاسخ به خداوند مي‌گويد: الهي اين کار از من برنمي‌آيد من جواني کم سن و بي‌تجربه‌ام و خداوند مي‌فرمايد: «اينطور نگو چون به هر جايي که تو را بفرستم خواهي رفت و هر چه به تو بگويم خواهي گفت. از مردم نترس زيرا من با تو هستم و از تو محافظت مي‌کنم».

پس نظري که خداوند امروز مي‌دهد مربوط به امروز نيست بلکه اين نظر و اين خواست از ازل بوده و تا ابد هست. با قضاوت‌هاي سطحي بشر خيلي بهتر بود که خداوند يک امپراطور بزرگ براي اعلام پيام‌هاي خود برمي‌گزيد و بنابراين هيچ کس هم قدرت مقاومت در برابر او را نداشت و پيام خداوند هم فوراً به همه مي‌رسيد و در همه جا عملي مي‌شد اما چرا خداوند اين کار را نکرد؟ چرا فرعون را که بر همه چيز تسلط و کنترل داشت انتخاب نکرد و موسي را که مجرمي فراري محسوب مي‌شد انتخاب کرد؟ موسايي که به دليل فرار از جنايت، فرار از قتلي که مرتکب آن شده و بايد در قبال آن کشته مي‌شد، به سرزمين مديان فرار کرده بود. اگر فرعون انتخاب مي‌شد به حساب ما شايد همه چيز در يک روز تمام مي‌شد. تازه همه مصريان و بني‌اسرائيل و ملت‌هاي ديگر هم نجات پيدا مي‌کردند. اما اين قضاوت‌ها از نظر خداوند سطحي و بيهوده است. حتي خود موسي هم نمي‌توانست به اين راحتي قبول کند. گفت خدايا من کيستم که پيش فرعون بروم و بني‌اسرائيل را از مصر بيرون بياورم؟ و خداوند فرمود: «من با تو خواهم بود». باز گفت خدايا من هيچ وقت سخنگوي خوبي نبوده‌ام نه قبلاً و نه حالا که با من حرف زده‌اي بلکه لکنت زبان دارم. خداوند فرمود: «من به تو قدرت بيان مي‌دهم و هر چيزي را که بايد بگويي به تو مي‌آموزم».

اين چندان مهم نيست که جنس ني از چه باشد، يا اين که ني را از مرداب بيرون مي‌آورند و با آن فلوت مي‌سازند. مهم اين است که ني در دست چه کسي باشد؟ اگر او يک استاد فلوت زن باشد با آن ني يا حتي يک ني شکسته مي‌تواند زيباترين و خوبترين آهنگ‌ها را بنوازد اما اگر فلوت زن نباشد حتي اگر بهترين ني طلا و جواهرنشان دنيا را هم به او بدهي فرقي نمي‌کند. مهم اين است که آيا خدا با انسان هست يا نه؟ اگر خداوند با کسي باشد، او هر که باشد و هرچه باشد، نور و برکت و خوبي‌ها از او زاييده مي‌شود. او انتشار دهنده نور است. اما اگر با کسي نباشد، حالا هر کس که مي‌خواهد باشد، پادشاه يا زاهد صدساله فرقي نمي‌کند، نوري از او منتشر نخواهد شد. اگر جريان نور نباشد ‌همه لامپ‌هاي جهان از گرانترين تا ارزانترين‌ها يکي هستند اما اگر يکي از اين لامپ‌ها روشن شود، مهم نيست که برچسبي که بر آن زده‌اند چيست، همين که نور مي‌دهد، زندگي مي‌دهد، روشنايي و بينايي مي‌دهد همين کافيست. مهمترين چيز اينست که آيا خدا با کسي هست يا نه؟

از بين ميليون‌ها فرد يک مملکت، بعد از پادشاه کدام فرد است که از همه قوي‌تر است، از همه توانگرتر است، از همه اختيارات بيشتري دارد؟ معلوم است که کسي که پادشاه او را برگزيده تا چنين مقامي داشته باشد، کسي که پادشاه بيش از بقيه از او حمايت مي‌کند. در اين جهان هم کسي بزرگتر است که خداوند بيشتر با اوست. کسي بزرگتر و بالاتر است که خداوند خواسته باشد. کسي از رحمت و محبت خاص خداوند بهره‌مند است که خداوند او را انتخاب کرده. او هرکسي مي‌تواند باشد و غالبا کسي است که در قضاوت‌هاي بشري نمي‌گنجد. البته کدام بشر؟ زيرا بشر امروز قضاوت‌ها و نظراتش با بشر قرن‌ها پيش متفاوت شده است. اگرچه متکبران و انديشه‌هاي منجمد همچنان مانند قرنها پيش مي‌انديشند اما اکثر مردم به نظرات خداوند نزديک شده‌اند اگر چه به آن نرسيده‌اند. خداوند مي‌فرمايد «همانگونه که آبها درياها را پر مي‌کنند، زماني خواهد رسيد که درک و شناخت بزرگي خداوند جهان را پر خواهد ساخت». و نيز درباره آخر زمان خداوند مي‌فرمايد: «پس از آن روح خود را بر همه مردم (با ايمان و خداخواه)‌ خواهم ريخت. پسران و دختران شما نبوت خواهند کرد. پيران شما خواب‌ها و جوانان شما روياها خواهند ديد. در آن روزها من روح خود را بر غلامان و کنيزان شما نيز خواهم ريخت. علامت‌هاي عجيب از خون،‌ آتش و ستون‌هاي دود، در آسمان و زمين ظاهر خواهم ساخت. اما هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد يافت».

تدوين و بازنويسي: منصورون

 

www.masterelia.org

 

 

لینک‌های مرتبط:

درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

روشهایی مانند تفکر خلاق-تفکر مفهوم‏ياب- دورانديش- قرينه‏اي- فراانديش- روش‏هاي تصميم‏گيري- تصميم‏سازي و تصميم‏بيني از تعالیم ایلیا رام الله می باشد , آموزش‏هاي عمومي ايليا «ميم» درباره حضور الهي , تجربه عشق الهي , احياء روح , انقلاب دروني , نور زنده , هدايت الهي و زندگي متعالي مي‌باشد , هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات يکي از مهمترين توصيه‌هاي ایلیا میم است , ایلیا بارها اشاره کرده است که «مسيح و مسح شدگان ديگر زنده‌اند و تعليم مي‌دهند» , تعداد شاگردان و پيروان استاد ايليا «ميم» به دهها هزار تن مي‌رسد , در بين پيروان و شاگردان ايليا از همه اقشار مردم ديده مي‏شود , از بعضي از شاگردان ايليا نيز توانايي‌هاي فوق العاده‌اي گزارش شده است , ايليا با هر دسته از مردم با روش متناسبي ارتباط برقرار مي‏کند , آموزش‌هاي ايليا «ميم» ابعاد متعددي دارد بطوري که در زمينه‌هاي مختلف زندگي انسان قابل تعميم است , موزش‌هاي ایلیا داراي سه جنبه ذهني , قلبي و روحي , ايليا تغييرات و نشانه‌ها را به شکلي تفسير مي‌کند که انگار در حال خواندن متن يک کتاب است , ديدگاه‌هاي ایلیا میم در موضوعات معمول زندگي مانند ازدواج , خانواده , حکومت , شغل مناسب , تغذيه , دين و غيره تفاوت زيادي با ديدگاههاي معمول دارد , ايليا «ميم» از اينکه در ميان دوستداران خود به يک بت مبدل شود دائماً گريخته است , ايليا «ميم» علاقه‏اي به آشکار شدن در بين جمع از خود نشان نداده است و شهرت و معروفيت را نوعي اسارت مي‏داند ,تعليمات الاهيسم در ايران و خاورميانه براي اولين بار توسط ايليا بيان مي‌شد , آشكارسازي جذابيت و عظمت تعاليم الهي و كلام خدا ,هنرهاي ماورايي , روش‌هاي NX , فنون باطني و طرق روح زايي چيزي نبود جز تفسير معنوي و كاربردهاي باطني ایلیا رام الله از كلام خدا,روش‌هايي که در دورۀ نجومي توسط پیمان فتاحی آموزش داده مي‌شد به هفت شاخۀ کلي تقسيم شده بود, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان

[1]  در روايات آمده است: زمـانـى كـه قـائم (ع) قـيـام كـنـد كـسـانـى كـه گـمـان مـى شـود ازخـاندان او هستند از صف آن حضرت خارج مى شوند و كسانى كه به خورشيد و ماه پرست مى مانند به صف او در مى آيند.

[2] وقتيكه خدا مي‌دهد نمي‌پرسد:پسر كيستي؟ (مثل ترکی)

هفت فرض- حقیقت یگانه- منصورون؛ فرزندان استاد ایلیا

حقيقت يگانه و فرض هاي هفتگانه

بعد از شايعات و دروغ سازي ها و جعلياتي كه ادارۀ اديان بطور مستقيم و ازطريق واسطه ها و نفوذي هاي خود در بارۀ استاد منتشر كرد تصميم گرفتم اين شايعات را در كنار واقعيات و تجربيات چند ساله ام تجزيه و تحليل كنم تا بدانم استاد كيست و ارتباط من با او چيست ؟‌

از فرض اول شروع مي كنم كه با همۀ زندگي ام مي توانم از آن دفاع كنم . يعني ازچيزي كه حقيقتش مي دانم تا آنچه با هزار دليل مي دانم دروغ و جعل واقعيت است.

  فرض اول :‌ او يك روح بزرگ است . يك پادشاه است . البته منظور من از پادشاه يك شاه به معناي مرسوم آن نيست .يعني فردي كه در اين دنيا كاخ دارد ، تاج دارد و غيره . بلكه منظورم از پادشاه آسماني ، يك روح بزرگ است . روحي از خداوند همانطور كه خداوند وعده داده است هر كس را كه بخواهد از روح خود برخوردار مي كند و اين وعده در همۀ‌ كتب مقدس وجود دارد . من استاد را فردي بسيار خارق العاده و استثنايي مي دانم كه با وجود آنكه خودش در اين باره ادعايي ندارد و مدام مي گويد «‌ من بنده و خدمتگزار خدا هستم و انساني مثل بقيه هستم » اما هزاران تجربه ، نشانه ، اتفاق ، رويا و دريافت كه در اين سالها توسط اين همه انسان گزارش شده است با قدرت تمام و با استحكام كامل ثابت مي كند كه او يك روح بزرگ است . آيا اگر همۀ‌ جن و انس جمع شوند مي توانند اين همه نشانه ها ،روياها و اتفاقات را تا اين حد دقيق و به هم وابسته بوجود بياورند.

من دهها گزارش منتشر نشده در باره استاد خوانده ام و از شاهدان شنيده ام ، چون كار من همين است .  بارها گزارشات مستند را ارزيابي كرده ام و هر گونه شك و ترديدي را رديابي كرده ام و بعنوان يك وظيفۀ كاري ، به دنبال حقيقت موضوع بوده ام . اگر همۀ چيزهايي كه من ديده ام و شنيده ام ، شايد اگر خيلي ها مي دانستند مي گفتند كه استاد خداست اما خود ايشان بارها و بارها اين گونه تصورات را در من و دوستان ديگر خرد كرده اند . من او را يك پادشاه آسماني مي دانم . فردي كه از قدرت و شعور خدايي و از نيروهاي آسماني برخوردار است . كسي كه امروز هم واجد همين توانايي هاست و البته تا امروز خودش چنين موضوعي را اعلام نكرده است بلكه بارها گفته است اگر قرار باشد من بت شوم خودم را هر طور كه شده مي شكنم و محكوم مي كنم .

همۀ ما، كساني كه استاد  را مي شناسيم مي توانيم دهها دليل و نشانه را ذكر كنيم كه اثبات مي كند اومانند معدني از جواهرات است و آخرين نشانۀ ما اين است كه او كماكان زنده است و واجد همۀ آن شعورها و توانايي ها . و اين گوي و اين ميدان ، اگر كسي شبيه به اوست يا شبيه او مي تواند يا مي داند ، به ميدان بيايد تا ما او را روح بزرگ بناميم . اما مطمئناً اگر در همۀ اين سالها چنين كسي بود بايد نشاني از او پديدار مي شد ، كه نشد . آنچه براي من و بسياري از شاگردان استاد مسلم است اين است كه او بزرگترين معلم عصر ما در علوم باطني است و ما براي جزء به جزء اين حرفها خروارها دليل و نشانه و سند و تجربه داريم . بر خلاف بعضي از دوستان افراطي كه استاد را خداوند مجسم مي دانند من چنين اعتقادي ندارم بلكه او را انساني بزرگ و يكي از استثنائات مي دانم . انساني كه مثل همۀ ما محدوديت ها و ويژگي هاي انساني را دارد اما در موارد بسياري نشان داده است كه مي تواند فراتر از اين محدوديت ها حركت كند و آنها را در هم بشكند .من بر خلاف اين دوستان استاد را خدا نمي دانم چون بارها و بارها جنبه هاي انساني او را ديده و تجربه كرده ام . از طرفي خود استاد صريحاً و مؤكداً چنين چيزهايي را در بارۀ خود رد كرده اند و تأكيد ايشان در همۀ‌ اين سالها اين بوده كه من تسليم و خدمتگزار خداوند هستم . من استاد را حلول خداوند در جسم انساني نمي دانم . اين را خود ايشان هم رد كرده اند اما با صدها نشانه و تجربه مطلقاً مطمئنم و بلكه آنرا زندگي و تجربه كرده ام كه او حامل روح خدا و برخوردار از روح خداست .

فرض دوم: اين است كه استاد حلول خداوند در جسم انساني و تجسم كامل خداست .بعضي از دوستداران استاد چنين عقيده اي در بارۀ او دارند اما همانطور كه در بيان فرض اول گفتم ، اين موضوع بارها و بارها از جانب خود استاد رد شده است . از طرفي براي ما مسلم است كه استاد هم يك انسان است با همان محدوديت ها ،ويژگي ها و مسائل زندگي انساني  مي خورد ، مي خوابد ، مي خندد ، گريه مي كند، دعا مي كند ، گناه كرده است . تجربه هاي قبلي معمولي و عادي داشته است . با احترامي كه براي اين دوستان قائل هستم اما يافتۀ آنها را درست نمي دانم زيرا برحسب نشانه ها و تجربه ها نيست . ما كارهاي بزرگي از استاد ديده ايم كه مطمئن هستيم جهان امروز ظرفيت شنيدن بسياري از آنها را ندارد . طوري كه اگر تحت فشار قرار بگيريم مي دانيم بايد تقيّه كنيم و حتي بنابر نظر استاد انكار كنيم اما همان شعور خارق العاده و قدرت عظيمي كه در دعا و كلام ايشان است نمي تواند دليلي باشد بر قدوسيت و الوهيت ايشان . ضمن اينكه خود استاد بارها گفته اند كه من قديس نيستم و آواتار نيستم. ايشان خودش گفته است كه بارها گناه كرده است  . مذهب را چندان رعايت نكرده و هكذا . چطور چنين فردي مي تواند قدوس باشد . د ر زماني كه اصلاً بحثي از انكار در ميان نبوده و اين موضوع براي آينده مطرح شده است ، خود استاد چنين فرضياتي را صريحاً رد كرده اند . آيا همين دليل كفايت نمي كند كه اين فرض درست نيست . اگرعاقلانه و منطقي به موضوع نگاه كنيم با وجود همۀ بزرگي استاد ، مي توانيم دهها دليل در رد اين فرض مطرح كنيم كه استاد حلول خدا در جسم انسان است . اگر اينطور است چرا سن استاد تغيير مي كند ،چرا غذا مي خورد ، چرا وزن او پايين و بالا مي رود ، چرا همسر و فرزند دارد ، چرا گريه مي كند و مي خندد ،چرا بارها توبه و استغفار كرده ، چرا دعا مي كند ، چرا سجده و تعظيم مي كند، و دهها چراي ديگر . اساساً بنياد تعليمات استاد لااله الاالله است و آن تسليم به  خداست . بنابراين خودِ اين فرض در برابر همۀ‌ تعليمات استاد قرار دارد و متناقض با همۀ تعليمات اوست . اين همان اعتقاد خطرناكي است كه استاد بارها گفت كه اگر اين انديشه شكل بگيرد به هرروشي دست خواهد زد تا خود را محكوم كند . من نمي توانم بپذيرم كه استاد واجد كن فيكون است و هر چه بگويد فوراً اتفاق مي افتد .بلكه معتقدم كه دعاهاي استاد مستجاب مي شود و صدها بار چنين چيزي را ديده ام . معتقدم پيش بيني او از آينده بسياربسياردقيق است و همين باعث آن گمان مي شود كه كلام او كن فيكون است  يعني چيزي كه مخصوص خداست . اين حرف برخلاف قرآن است . يعني چيزي كه استاد در همۀ اين سالها تأكيد كردند هر چه با آن موافق نبود بدانيد انحراف است . در قرآن و كتابهاي ديگر ما به تكرار با اين آيات برخورد مي كنيم كه خداوند روح خود را به « هر كس»‌ كه بخواهد مي دهد( دقت كنيد به هر كس كه بخواهد نه هر كس كه ما فكر مي كنيم مي دهد) .خداوند نور خود را به هر كس كه بخواهد مي دهد . خداوند هر كس (هر كس) را كه بخواهد از رحمت خود برخوردار  مي كند . خداوند به هر كس كه بخواهد فيض خود را مي بخشد .نمونه هاي متعددي را مي توان در سطوح مختلف در همين زمان يا در طول تاريخ برشمرد كه داراي چنين امكاني بوده اند اما در قرآن يا كتب مقدس ديگر ما كسي را نداريم كه تجسم كامل خدا يا آواتار باشد . از طرفي ما در قرآن مقولۀ‌ پيامبر يا امام هم داريم اما همين مفهوم را هم استاد در بارۀ‌ خود بارها به صراحت رد كرده است .

فرض سوم : اين است كه استاد يك متفكر بزرگ و يك معلم بزرگ تفكر است .ما بارها توان خارق العاده و حيرت آور تفكر استاد را ديده ايم و مي دانيم او روش هاي بديعي را درحوزۀ دانش تفكر ابداع كرده است . انواع روش هاي تفكر توسط خود استاد طراحي و عرضه شده است . در پاسخگويي به سوالات جوابهاي بسيار هوشمندانه و خردمندانۀ او را شنيده ايم . گاهي ورود او را كه بيشتر مانند ناخنك زدن بوده به بعضي از مناظره ها ديده ايم . اكثر ما ديده ايم كه او چطور از زاويه هاي مختلف و بديع به موضوعات نگاه مي كند و از بالا مسائل را مي بيند .تأكيد چند سالۀ‌ او مبني بر يادگيري تفكر و سوال سازي را در خاطر داريم اما اين دلايل ، به نظر من باعث نمي شود كه استاد را در اين وجه از شخصيت اش محدود و متوقف كنيم . اينكه استاد فقط يك متفكر بزرگ است قسمتي از واقعيت است اما هزاران نشانه و تجربه ديگر كه ارتباط با يك متفكر ندارد را چطور بايد توجيه كنيم . وقتي به آثار مكتوب استاد نگاه مي كنيم يا وقتي او را در كنار بزرگترين متفكران جهان و تاريخ – افرادي نظير افلاطون ، ارسطو و داوينچي – قرار مي دهيم و زندگي آنها و تفكرات و محصولات آن را با هم مقايسه مي كنيم مي بينيم كه او يكي از بزرگترين متفكران محسوب مي شود اما هزاران رويايي كه افراد در بارۀ استاد ديده اند، صدها گزارش كه در بارۀ‌ توان خارق العادۀ‌ او هست و تجاربي كه اكثر ما از آن خبر داريم و بعضي از ما خود ازشاهدان و تجربه كنندگان بوده ايم ، را بايد چكار كنيم . اگر استاد يك متفكر بزرگ است پس چگونه در حوزۀ معنويت تا اين حد اثر گذار است ؟ اگر استاد صرفاً يك متفكر بزرگ است، توانايي بي نظير و احاطۀ‌ فوق العاده او در علوم باطني را چه بايد ناميد ؟‌

فرض چهارم :يك انسان بسيار عادي مثل همه كه هيچ فرقي هم با بقيه ندارد.

اين فرض خيلي جاي بررسي ندارد چون در همۀ اين سالها ما چيزهايي از استاد ديده ، شنيده و تجربه كرده ايم و اثراتي از او بجاي مانده كه تاكنون و هرگز از هيچ انسان عادي بوجود نيامده .من قبول دارم كه استاد يك انسان است اما اگر دچار فراموشي كامل هم بشوم نمي توانم قبول كنم او يك انسان عادي مثل همه است چون به محض اينكه با او برخورد كنم همان لحظات اوليه كافيست تا بدانم كه اين نمي تواند درست باشد . بنابراين اگر همه چيز را هم فراموش كنيم يا خود استاد انكار كند باز هم با اولين برخورد و تجربه اين نتيجه حاصل مي شود. بله، استاد يك انسان طبيعي است كه طبيعت حقيقي او كه همانا روح الهي است بروز كرده است.

فرض پنجم :‌ بسياري از دشمنان گفته اند استاد شيطان است . آنها هيچ كدام از واقعيت هاي زندگي استاد و هيچ كدام از هزاران محصول و تجربه و دريافت اين همه انسان را انكار نمي كنند بلكه فقط جهت آن را تغيير مي دهند . از نظر آنها استاد خود شيطان است كه بصورت انسان درآمده است . آنها قدرت هاي خارق العادۀ‌ استاد را ديده اند ، تخليه هاي روحي و خروج روح ها را ديده اند ، قدرت شفاگري عظيم استاد را ديده اند ،توانايي بي نظير او را در پاسخگويي به سوالات و احاطۀ حيرت انگيز او را در علوم باطني و روش هاي تفكر بارها و بارها ديده اند اما مي گويند قدرت او قدرت شيطان است و فقط شيطان مي تواند چنين كارهايي بكند . آنها قدرت استاد را در جذب مردم و جوانان مخصوصاً جذابيت فوق العادۀ او را در جذب و برقراري ارتباط با اقشار غيرمذهبي و خداگريز را قبول دارند و ديده اند كه او چگونه و با چه قدرتي مردم را  با خدا پيوند مي دهد . اما همۀ اين جذابيت ها را ، جذابيت شيطان مي دانند . آنها مي گويند  درست است كه استاد مردم را به خدا برمي گرداند اما آنها را از شريعت خدا و از مذهب محروم مي كند بنابراين معنويت بدون شريعت را آموزش مي دهد و اين خودش يكي از روش هاي شيطاني است . اين عده مي گويند شياطين و جنيان و ارواح شيطاني بسياري در ركاب استاد هستند كه شرايط را براي او آماده مي كنند و با او در كارها همكاري دارند. از نظر اين هويت شيطان پندار ، حتي آموزش كلام خدا توسط استاد، حتي توصيه هاي اخلاقي عالي او به پيروان و حتي دروغ نگفتن و تأكيد بر راستي و درستي همه حقه هاي شيطاني هستند . اينها مي گويند چون استاد خودِ شيطان است پس مي تواند موقتاً و بعنوان يك حقه ، روح هاي شيطاني را از مردم براند به همين دليل افرادي كه او را مي بينند بعداً از تجربه هاي معنوي و حالت زندۀ‌ معنوي حرف مي زنند .

تحليل هاي كوبنده و قدرتمند زيادي بر اين فرض و ديگر فرض هاي مشابه وارد است . اگر اينطور است پس اين همه انسانهاي بزرگي هم كه در تاريخ اين كارها را كرده اند و عين محصولات و رفتارهاي استاد را داشته اند را هم بايد شيطان فرض كنيم . اين چطور شيطاني است كه نتيجۀ‌ هر برخورد با او، نتيجۀ اين همه ديدارها و ملاقاتهايش ، نتيجۀ تعليماتش فقط يك چيز است :‌ نزديك شدن به خدا . اين چطور شيطاني است كه همۀ تعليم او لااله الاالله است . در حالي كه مي دانيم همۀ تعليم شيطان چيزي غير از نقض توحيد نيست .اين چطور شيطاني است كه پيوسته و عملاً ما را به دانايي و نور آگاهي دعوت كرده ،چون شيطان فقط در حوزۀ‌جهل است كه مي تواند باقي بماند. اين چطور شيطاني است كه اين همه انسان را به خدا و كلام خدا پيوند زده … از طرفي اينگونه تهمتها هميشه و در طول تاريخ به انسانهاي بزرگ وارد شده است . مسيح در بين اكثر همشهريان خود بويژه در بين علماء و بزرگان يهود به شيطان و روح شيطاني معروف بود . در كنار مسيح ، بزرگان بسياري را مي توان نام برد كه با همين اتهام و برچسب روبرو بوده اند.

پاسخ من به اين دشمنان اين است :‌ اگر شيطان اين است كه من مي شناسم و تجربه كرده ام ، اگر شيطان اين است كه مرا به تجربۀ حضور خدا برده است ، اگر شيطان اين است كه مرا مشتاق و جوياي خداوند كرده و خدا را به زندگي ام وارد كرده است ، اگر شيطان اين است كه من همۀ نور و روشنايي زندگي ام را به واسطۀ‌ او تجربه كرده ام پس هزاران سلام و درود بر اين فرد و همۀ زندگي ام فداي او .

فرض ششم : اين فرض را مي توان جنون آميزترين و نامعقول ترين فرض ممكن دانست . تا دهۀ شصت روش مشترك دستگاههاي اطلاعاتي در اكثر كشورها براي برخورد با معلمين معنوي ، فقط يك چيز بود :‌ترور شخصيت و تخريب چهره . محور اين ترور و تخريب اين بود كه دستگاههاي اطلاعاتي با هر روش ممكن از طريق شايعه سازي ،مدرك سازي ،مونتاژ فيلم و جعل اسناد تلاش مي كردندكه با معلمين بزرگ معنوي اين كار را بكنند تا از ديدگاه خودشان ضريب امنيتي جامعه را بالا ببرند. اتهاماتي مانند فساد اخلاقي ، كلاهبرداري ، سوء استفاده ، سوء نيت ، جاسوسي ،طراحي توطئه و غيره ازعناصراصلي اين روش تخريب بود . تقريباً همۀ اساتيد بزرگ يا هر فرد مشابه ديگري كه كمي در سطح جامعه مي توانست موثر باشد ،تحت اين پروژۀ اطلاعاتي (تخريب شخصيت و ترور رواني ) قرار مي گرفت . اشو راجنيش ،كريشنا مورتي ، ساتيا ساي بابا ، دالايي لاما ، ماهاريشي و بسياري از اساتيد و بزرگان ديگر تقريباً در اكثر سالهاي زندگي خود با امواج گستردۀ اين اتهامات روبرو بوده اند . اشو به اتهام فساد اخلاقي و انواعي از اتهامات مالي و اخلاقي و سياسي اخراج شد . صدها شايعه در بارۀ ساتيا ساي بابا به عنوان شعبده باز ، كلاهبردار ، شياد و همجنس باز طراحي و در سطحي گسترده در هند ، آمريكا و ديگر كشورها پخش شد . در بارۀ مجموعۀ اتهاماتي كه به هر يك از اين افراد وارد شده است و براي هر يك از اين افراد مي توان كتابي قطور نگاشت . در يكي از آمارهاي اطلاعاتي ارائه شده در ايالات متحدۀ آمده است كه فقط تا سال 1987 شانزده فيلم تخريبي (با تكيه بر مونتاژ و صحنه سازي ) در بارۀ‌ بعضي از معلمان معروف هندي در آمريكا ، توسط موسسات وابسته به دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا ساخته و در سطح پيروان عرضه شده است . بيشترين فيلم ها به ترتيب در بارۀ‌ اشو راجنيش ،ساتيا ساي بابا ، ماهاريشي و كريشنا مورتي است . همچنين دولت چين طرح مشابهي را در بارۀ دالايي لاما و بعضي از لاماهاي معروف تبتي اجرا كرده است .

البته سالهاست كه از اين گونه پروژه هاي تخريبي خبر جديدي منتشر نشده است چون در واكنش به اين طرح پيروان اين معلمان بزرگ نيز دست به كار شدند و مونتاژهاي جديدي در بارۀ شخصيتهاي اصلي و كليدي جبهۀ‌ مهاجم توليد شد . اين مونتاژهاي متقابل صرفاً به فيلم محدود نمي شد بلكه تحريف سخنان و تحريف واقعيات مربوطه هم در برنامۀ كار قرار گرفت . با بوجود آمدن روش هاي پيشرفتۀ كامپيوتري (مانند فتوشاپ و غيره ) و دسترسي عامۀ مردم به اين روش ها ،عقب نشيني تقريباً همزمان در اين زمينه ، از طرف اكثر دستگاههاي اطلاعاتي صورت گرفت و پروژۀ‌ مونتاژ و تخريب شخصيتي مستقيم متوقف شد . واكنش متقابل پيروان مي توانست با همۀ شخصيتهاي كليدي نيروي مقابل همان كاري را بكند كه آنها با معلمان محبوب ايشان انجام داده بودند .

بعد از اين آگاهي عمومي ، حمله هاي  تخريبي و ترورهاي شخصيتي شكلهاي پيچيده تر و جديدتري بخود گرفت .روش هايي مانند ترديد زايي ،ايجاد سوالات مخرب ،ابهام سازي و ديگر روش هاي جنگ هاي تبليغي و جنگ رواني .

اما در بارۀ‌ استاد چه گذشت . دشمنان استاد ، در زماني كه استاد در اسارت و زندان بود ،سعي كردند از طريق روش هاي مختلف تخريب شخصيت ، نسبتهايي مانند ديوانگي ، اختلال رواني ،‌كلاهبرداري ،دروغ گويي و سوء استفاده را به استاد وارد كنند . و ما بلافاصله به قرآن مراجعه كرديم و ديديم به همۀ بزرگان تاريخ و با همۀ‌ منتخبان خداوند چنين رفتاري صورت گرفته است . قرآن پر است از اين مثال ها ، از اتهاماتي كه به منتخبان خداوند وارد شده است :  اتهام ديوانگي ، دروغگويي ، ساحري ، قدرت طلبي و غيره . به وقايع همين عصر را نگاه كرديم و ديديم دستگاههاي اطلاعاتي با اكثر بزرگان معنوي همين كار را كرده اند. به سالهاي گذشتۀ ايران نظر انداختيم ، ديديم با بسياري از شخصيتهاي اثرگذار همين طور رفتار شده است . و به بزرگان باطني گذشته ، به منصور حلاج، به محي الدين ابن عربي (خاتم العارفين) ،به شمس تبريزي ، به مولانا ، به حافظ و بسياري از بزرگان نگاه كرديم ،ديديم براي آنها هم عيناً همين اتفاقات افتاده است . اين برچسب و اين فرض بقدري متناقض و كج و معوج است مثل اينكه بگوييم چيزي به نام دريا وجود ندارد . دريا فقط يك سراب است كه در يك صحرا براي بيننده رخ مي دهد . بله ممكن است در بيابان با پديدۀ سراب روبرو شويم اما اگر هزاران نفر در اين دريا شنا كردند و شنا ياد گرفتند ، اگر هزاران نفر از اين دريا و در اين دريا صيد ماهي و مرواريد را آموختند ، اگر هزاران تجربه از اين دريا داشتيم ، اگر هر كدام از ما در خانه هايمان منبعي بزرگ از اين آب شفابخش دريا داشتيم ، آيا آنوقت هم مي شود گفت كه اين دريا فقط يك سراب است و همه چيز دروغ است . آيا دراين عصر و اين زمان مي توان حتي يك كودك چهارساله را هم با اين فرض متناقض و بسيار معيوب قانع كرد . فرض مي كنيم آن دريايي كه اين همه سال تجربه اش كرديم ، فقط سراب بود ، در بارۀ‌ اين ماهي هايي كه گرفته ايم ، در بارۀ‌ اين مرواريد ها ، در بارۀ آن همه تجربۀ‌ مستقيم ، در بارۀ‌ آنهمه تجربۀ‌ شهودي ، در بارۀ‌ آن بارانهاي رحمت كه هنوز از آن خيس هستيم ، در بارۀ‌ اينها چه مي توانيم بگوييم ؟

ما در برابر كوهي بسيار بزرگ و نوراني قرار گرفتيم و حالا چند نفري كه در بين مردم ايران و جهان مشهور به دروغگويي ، حقه بازي و جعل و تزوير هستند آمده اند و مي گويند اين كوه بزرگي كه مي گوييد هيچ نوري ندارد . در قدم دوم مي گويند اصلاً اين كوه بزرگ نيست بلكه يك كوه معمولي است . بعد مي گويند اصلاً اين كوه نيست بلكه يك دره و سياه چال است . آيا در عصر ما دروغي بزرگتر از اين ممكن است مطرح شده باشد ؟‌

به نظر مي رسد كه هنوز هم ژن هاي عمروعاص ( حقه بازترين عرب در زمان علي (ع) و مشاور معاويه) ، گوبلز (دروغگوترين شخصيت سياسي و اجتماعي تاريخ) و سعيدالصحاف( معروف به گوبلز دوم) فعالند و نوادگان و فرزندان خلف آنها هنوز زنده اند و مانند غده هاي سرطاني ، خود را در پيكر اجتماع پنهان كرده اند . افشاگري در بارۀ‌ دروغ سازان و در بارۀ گوبلزي ها و عمروعاص زادگان اولين دفاعي است كه مي توانيم از حقيقت داشته باشيم . اين اولين قدم مبارز حق در زمان حالاست.

فرض هفتم : توهم توطئه . يك نظريۀ‌ ديگر در بارۀ‌ استاد از جانب يكي از نهادها مطرح شده است . آنها توانمندي ها و ويژگي هاي استثنايي استاد را قبول دارند و آنها هم او را فردي خارق العاده و كم نظير ارزيابي كرده اند . طبق تحليل آنها استاد يك متفكر تمام عيار است و واقعاً اين تحليل اعتراف دارد كه نمي شود كارهاي بزرگ او را انكار كرد . اما آنها اين اتفاقات مختلف را از منظري بسيار بدبينانه و امنيتي نگاه مي كنند . براساس اين فرض استاد يك فرد استثنايي و بسيار توانا و فوق العاده هوشمند و متفكر است كه بعنوان يك ليدر مخفي آمريكا و غرب در ايران سالهاست مشغول فعاليت است . با اين فرض استاد قصد دارد مردم را در عين پيوند به معنويت از دين و شريعت اسلامي باز دارد. او مي خواهد پلوراليزم (تكثر گرايي و تنوع گرايي) ديني را گسترش دهد و معنويت آزاد را ترويج دهد و اينها يعني تيشه به ريشۀ‌ مذهب و شريعت . از اين ديدگاه استاد يك بدعت گذار است و مي خواهد با تكيه بر توانايي تفكري و تخصصي خود در علوم معنوي بدعت ها را به تدريج وارد دين كند . در اين فرض او تا حد بزرگترين و مخفي ترين مبلغ مسيح گرايي (نه مسيحيت گرايي) در كشورهاي اسلامي شناخته مي شود . با اين ديدگاه ، تأكيد استاد بر غيرمذهبي بودنش و بي ابايي ايشان از اعتراف به گناه و ديگر پديده هاي غير مذهبي در بعضي از سخنراني هاي عمومي ،روشي است براي جداسازي معنويت از دين . در اين فرض استاد فردي بسيار استثنايي و فوق العاده شناخته مي شود كه مورد توجه استكبار جهاني قرار گرفته است و توسط آمريكايي ها هدايت مي شود . اين همان فرضي است كه آمريكايي ها سالها پيش دربارۀ اشو راجنيش معلم بزرگ تانترا مطرح كردند مبني بر اينكه راجنيش مهرۀ‌ شوروي سابق در آمريكاست يا مشابه چيزي كه در بارۀ‌ كريشنا مورتي و دالايي لاما مطرح شده است . براساس اين فرضيه بدبينانه امنيتي عدم مخالفت مستقيم استاد با نظام نوعي تاكتيك تلقي مي شود و عدم برخورد ايدئولوژيك ايشان با اصول مذهبي و سنتي هم يك تاكتيك به حساب مي آيد. طبق اين نظر ، استاد قصد تصرف حكومت اسلامي و حتي تغيير در كليۀ‌ كشورهاي مسلمان را دارد. اين فرض مي گويد گسترش قدرت مردمي و راه اندازي تشكل هاي مردمي (ngo ) يك حركت خودجوش نبوده است بلكه برنامه اي طراحي شده از طرف استاد بوده است كه قدم به قدم اجرا شده .

اما اين تحليل و فرض امنيتي كه همه چيز را از پشت يك عينك كاملاً دودي و سياه مي بيند و اولين اصل آن بدبين بودن و به همه شك داشتن است ، تا چه حد مي توانددرست باشد؟ يك زماني مي گفتند آمدن موبايل به ايران يعني سقوط انقلاب و ايران اسلامي . چون مي گفتند آزاد شدن موبايل يعني دسترسي همۀ‌ مردم به وسيله اي مانند بي سيم ، با اين تفاوت كه اين بي سيم در آن واحد مي تواند با همه جا ارتباط داشته باشد و غيره . طبق اين فرض ورود پديدۀ موبايل يك توطئه برضد اسلام و نظام محسوب مي شد . چند سال قبل از آن ، اين گونه نظريه پردازان در مدارقرار گرفتن بعضي ماهواره هاي راديويي و تلويزيوني را نقشه اي براي براندازي كشورهاي اسلامي و در رأس آنها ايران تلقي مي كردند . براساس اين ديدگاه مردم دو گروه هستند ، عده اي متهم هستند و عده اي مجرم . هيچ چيز خوبي در اين دنيا نيست و همۀ‌ خوبي ها ، پوشش هايي هستند براي توطئه هاي شومي كه در دل آنها نهفته شده است . طبق توهم توطئه ، دكتر سروش جاسوس غربي هاست و كسي است كه براي نابودي اسلام و فلسفۀ اسلامي تيشه اي از جنس قلم به دست گرفته است . سعيد حجاريان شكل پيشرفته اي از مسعود رجوي است . آقاي مهاجراني يك مهرۀ‌ انگليسي است و خود آقاي خاتمي كسي است كه با نظريۀ‌ معروفش شانه به شانۀ آمريكايي ها زده است و اسلام را در خطر جدي قرار داده است .در گذشته اين فرض چنين حكم مي داد كه دكتر شريعتي نه اسلامي است نه انقلابي بلكه فردي التقاتي است و اعتقادات محكمي ندارد .

به فرض محال كه استاد چيزي نباشد كه ما ديده ايم ، شنيده ايم ،‌تجربه كرده ايم و يافته ايم . به فرض محال اين درياي بزرگي كه جلوي چشم ماست و هزاران بار تجربه اش كرده ايم و آثار اين تجربه را با خود داريم فقط يك سراب باشد . به فرض محال اين معدن جواهر يك معدن سنگ باشد و همۀ تعليمات و كارهاي استاد دروغ باشد (كه البته چون همۀ حرفها و كارهاي استاد انعكاس كلام خدا و اسم خدا بوده چنين تعميمي بسياربسيار خطرناك خواهد بود ) . به فرض محال استاد از روح خدا برخوردار نيست و خودِ خودِ شيطان است . فرضاً كه استاد جذام مسري دارد و فرض هاي ديگري كه سالهاست دشمنان استاد سعي در بافتن آن دارند، اما من بازهم و بازهم و بازهم به او عشق مي ورزم و او را با تمام وجودم دوست دارم و او را مي خواهم. او هر كه باشد و هر چه باشد ، من مسير حقيقي زندگي را با او يافته ام و با او طي خواهم كرد . او هر كه باشد ، خدا را دوباره برايم كشف كرده و خدا را به زندگي ام آورده و مرا به تسليم و خدمتگزاري واداشته است . او هركه باشد و هر چه باشد ، معلم محبوب من است ، دوست من است و روح من است . او حتي اگر دشمن من هم بشود ، اگر هزاران بار مرا از خود براند و اگر مرا قطعه قطعه كند باز هم به او عشق مي ورزم و تا ابد به او وفادارم . آيا كسي مي تواند از روح خود جدا شود . او كه با همۀ زندگي ام و با تمام وجودم مي دانم كه روح بزرگ و انساني آسمان وار است روح من است .

معاويون و منافقان سالهاست كه تلاش مي كنند بگويند ايليا چنين و چنان است. آنها هر راهي را كه مي توانستند ، ناجوانمردانه ترين و بي رحمانه ترين راهها را در چند ماهي كه استاد در اسارت حكومت بود رفتند . روش هايي كه حتي سازمانهايي مثل سيا ،كي جي بي (اطلاعات شوروي سابق) ، و سازمان اطلاعاتي اسرائيل و انگلستان هم تابحال انجام نداده اند چون آنها با اينكه هيچ ادعايي هم ندارند و خود را پسرعمۀ‌ پيامبر اسلام ، فرزند علي ، سرباز امام زمان و ولايت مدار نمي دانند ، بلكه خود را انسانهايي عادي و حتي طبق اعترافات خودشان بسيار آلوده مي دانند ، با اين وجود اين نوع رفتارها و عمليات ظالمانه و جنايتكارانه را بيش از حد ضدبشري و ضد انسانيت تلقي مي كنند . ما مي توانيم شبيه رفتارهايي كه مأموران كفتارصفت با ايليا داشتند را در شكنجه گاههاي مخوف معاويه و يزيد ، در شكنجه گاههاي خلفاي عباسي و نيز در اسناد تاريخي گشتاپو و اس اس كه مسئول قتل مخفيانۀ ميليونها نفر و ترور شخصيتي بسياري از بزرگان آن زمان بود ، جستجو كنيم . درزمان امروز اين رفتارها انطباق بسيار دقيقي با عملكرد شكنجه گران طالبان در افغانستان و عملكرد القاعده و بن لادنيزم دارد . مي خواهم فرض را بر اين بگذاريم كه دروغ بافي ها ، سندسازي ها و جعليات ادارۀ برخورد با اديان درست باشد ،فرض كنيم كه استاد مسائل زيادي دارد ، فرض كنيم كه استاد خطاهاي زيادي دارد ، فرض كنيم كه استاد مثل همۀ ما اشتباهات و انحرافات زيادي دارد ،حتي با وجود اين فرض هم او همچنان معلم و سرور و مقتداي ماست . مگر ما استاد را با ذهن دلالانه انتخاب كرديم كه بخواهيم در بارۀ او معامله كنيم ؟ ما او را با روح و قلب خود برگزيديم و تا ابد با او خواهيم بود . مگر ما استاد را بر اساس تبليغات تلويزيوني يا حكومتي پذيرفتيم ؟ ما او را طبق تبليغاتي كه خدا در روح و درون ما به راه انداخت انتخاب كرده ايم و تبليغ خدا حقيقت محض است . مگر او قيمتي از ما گرفته جز اينكه با تمام وجود خود براي خدمت به خدا به نجات ما مشغول بوده است . من فرض محال را براين مي گيرم كه استاد همان چيزي باشد كه حقه بازترين و دروغگوترين موجودات اين زمان يعني باند روباهها و ميكروب ها مي گويند ، فرض را بر اين مي گيرم كه آن چشمۀ زندگاني ، آن چشمۀ شفابخش و روح بخشي كه در اين سالها بارها و بارها از او نوشيده ام و هر بار در اين نوشيدن تواني جديد و نوري جديد يافته ام ، فرض محال را مي گيرم كه اين چشمۀ زندگي ، اين آب شفابخشي كه حتي با وجودي كه ماههاست او را نديده ام ، يك كوزۀ‌ پر از آن آب را دارم ، اين چشمۀ آب نيست و به قول منافقان حقه باز چشمۀ اسيد و آتش است . آيا كفتارها با حماقت و ناداني خود فكرمي كنند كه حتي اگر من چنين فرض محال و دروغي را هم راست بگيرم ، پيوند و وفاداري ام را از دست مي دهم ؟‌ مطمئن باشيد در خواب هم اين را نمي بينيد چه برسد به بيداري . خداوند او را در روح ما آشكار كرده است كه او كيست . شما كه هيچ ، كفتارهاي بزرگتر و روباههاي پيرتر از شما هم اگر در تمام عمر در گوش ما بخوانند نمي توانند چيزي را كه خدا در روح و قلب ما به ما نشان داده است ، از بين ببرند . خداوند با هزاران دريافت و رويا و تجربه و شهود بر ما آشكار كرده است كه او نجات دهنده و مقتداي ماست . اين نگاه را ما خودمان نساخته ايم كه آن را بتوانيم از بين ببريم . حتي استاد هم آن را براي ما نساخته و بارها ديده ايم و شنيده ايم كه چكاركرده تا اين نگاه و ايمان را بيازمايد و گاهي سعي كرده كه آنرا بشكند . اين نگاه و ايمان را ، اين وفاداري را ، اين پيوند و ارتباط را خداوند به ما داده پس هيچ چيز و هيچ كس ، هيچ حقه و نيرنگي و هيچ حقه باز و نيرنگ بازي نمي تواند آن را از ما بگيرد . اين وفاداري يك پيوند الهي است ، يك بركت و رحمت الهي است پس هيچ كس قادر نيست آن را از بين ببرد . شايد با زور و اجبار به ضرورت مدتي آن را پنهان كنيم و به تقيه كه از بنيانگذار شيعه ، صادق آل محمد (ص) آموختيم روي آوريم اما اگر هم موقتاً پنهانش كنيم قويتر و قويتر مي شود . اي نادان ها حضرات كفتار و حضرات منافق . باز هم مي خواهم فرض بدتري را مطرح كنم . بر فرض كه خدا هم اين رحمت و بركت را از ما دريغ كرده بود و چيزي از درون و در روح و دريافتمان بر ما آشكار نشده بود ، بر فرض محال حرفهاي حقه بازانۀ شما درست بود و استاد انحراف و خطا داشت . خوب مگر اين همه بزرگان تاريخ و اين همه بزرگان اديان مسائل نداشته اند …

در پايان اين مكتوب يك بار ديگر هم آخرين عزم و عهد و روش خود را اعلام مي كنيم. فرض كنيم همۀ ديدگاههايي كه دربارۀ استاد هست ،حتي آنها كه متناقض همديگر وبر ضد هم هستند درست باشند يا همۀ آنها غلط باشد . فرض كنيم استاد همان چيزيست كه تجربه ها ، نشانه ها، روياها و دريافتهاي ما در اين سالها به ما گفته اند يا اينكه فرض كنيم همۀ تجربه هاي ما دروغ بوده ، همۀ نشانه ها دروغ است ، همۀ روياها دروغ بوده اند ،‌فرض كنيم كه استاد يك انسان بزرگ است يا روحي از خداوند يا يك انسان معمولي و مثل همۀ ما يا يك كافر و ديوانه و بدعت گذار يا يك شياد يا ليدر آمريكايي ها يا حتي شيطان . من او را با تمام وجودم دوست دارم و به تعليمات او عشق مي ورزم . من دلال نيستم كه ببينم چه چيزي گيرم مي آيد تا پا به ميدان بگذارم و اگر نبود فرار كنم ، من معلم خود را عاشقانه دوست دارم . نه چون خدا يا روح خدا يا انساني بزرگ يا شيطان يا آدم معمولي است. او را دوست دارم چون خوبترين چيزهاي زندگي ام را از او آموختم . او را دوست دارم چون نوراني ترين انديشه ها را از او به يادگار دارم . او را دوست دارم چون او كاشف دوبارۀ خدا براي من است و مرا متوجه خدا و جوياي خدا كرده است . او را دوست دارم چون تسليم به خدا و خدمت به خدا با او برايم معنا گرفت . او را مي خواهم چون او عالي ترين و عميق ترين بشري است كه تا بحال تجربه كرده ام . او را مي خواهم چون عظمت اسم خدا را او به من ياد داد . او را دوست دارم چون با او دوباره متولد شده ام و زندگي من با او و در او معنا دارد . من معلم و راهنماي خود را دوست دارم چون خدابا اوست . به او عشق مي ورزم چون دوست داشتني است . اما مي خواهم بگويم اگر حتي جنون آميزترين و نفرت انگيزترين فرض ها در بارۀ‌ استاد من درست مي بود ،اگر او حتي كافر هم مي بود ، اگر او بر ضد من و دشمن من مي بود ، بازهم او را مي خواهم . باز هم او را دوست دارم . باز هم تا ابد به او وفادارم و تا ابد با او خواهم بود . چند سال پيش يكبار استاد به من گفت تو هميشه با من هستي … من مي دانم و بلكه با تمام ذرات وجودم مطمئنم كه مقصد او فقط وفقط خداست . اما اگر مقصد او جهنم هم بود با همۀ اشتياق و وفاداريم با او همراه مي شدم چون مي دانستم او در جهنم و براي جهنميان هم طرحي الهي دارد :‌نجات جهنميان ازآتش پشيماني و محروميت از نور و حضور.

منصورون – فرزندان ایلیا

www.MasterElia.org

لینک‌های مرتبط:

سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار

برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیا رام الله ,برچسب دروغین رهبر فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیا رام الله ,برچسب دروغین سرکرده فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین سرکرده فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیا رام الله ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد پیمان فتاحی ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به ایلیا رام الله ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد فتاح ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در دین , انحراف , به استاد الیاس رام الله ,بانک اطلاع رسانی ضد فرقه ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به استاد پیمان فتاحی ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به ایلیامیم ,برچسب و اتهام دروغین عرفان کاذب عرفان نوظهور معنویت انحرافی به ایلیا رام الله ,برچسب زنی به شاگردان ایلیا رام الله پیمان فتاحی در مورد ترویج فرقه گرایی

هکا؛ روش معجزه-از تعلیمات پیمان فتاحی

به نام خداوند بخشنده مهربان

هكا؛ روش معجزه

 (قسمت اول)Heka-1

 به روايت ال ياسين

«كلمات انسان سرنوشت او را بوجود مي‌آورند. انديشه‌ها زندگي سازند. آنچه به خود مي‌گويي همان را از زندگي خواهي شنيد. از كلام تو بر تو حكم مي‌شود. تو هماني كه مي‌انديشي…»

پيامي كه در چنين عباراتي نهفته است بيان كنندۀ يكي از مهم ترين و اساسي ترين اصول باطني است. طي يك قرن اخير، صدها كتاب توسط دانشمندان و محققان علوم مختلف در بارۀ اين اصل بزرگ نوشته شده است و در عصر حاضر مهم ترين روش ايجاد تغييرات در زندگي فردي و اجتماعي بهره گيري از اصل كلام سازنده است. برپايۀ اين اصل دهها هزار صفحه متن محققانه نوشته شده و آزمايشهاي بسياري صورت گرفته است. اين اصل مي‌گويد زندگي انسان از انديشه‌هاي (كلمات) او ساخته شده است بنابراين با تغيير انديشه‌ها مي‌توان، هر نقطه از زندگي را تغيير داد. آشكاري و اكتشاف دوبارۀ اين اصل بزرگ در اواخر قرن نوزدهم و در غرب، سبب بوجود آمدن تكنيك‌هايي براي حصول موفقيت در زندگي شد و دهها تكنيك مختلف بر همين اساس بوجود آمد.

محتواي عموم تكنيك‌هاي موفقيت يك چيز است و آن قوانين معنوي و باطني تحقق خواسته‌ها و وقوع موفقيت هاست اما شكل اين تكنيك‌ها با يكديگر متفاوت است.

يكي از محورهاي اصلي تكنيك‌هاي موفقيت چگونگي استفاده از قدرت فكر و كلام براي ايجاد تغيير در زندگي است. ساده ترين و ابتدايي ترين تكنيك استفاده از اصل قدرت انديشه و كلام، بهره گيري از تلقين به نفس است. در اين روش، ما انديشه‌هاي خود را از طريق تلقين انديشه‌هاي جديد تغيير مي‌دهيم و به برنامه ريزي ناخودآگاه مي‌پردازيم. تلقين به نفس روشي قدرتمند محسوب نمي‌شود و بيشتر متكي به پشتكار، تمركز و باورپذيري فرد است. بعد از گسترش تكنيك تلقين به نفس در غرب و بويژه فرانسه و آلمان، روش ديگري به نام هيپنوتيزم بعنوان ابزار تغيير انديشه‌ها در برنامۀ كار متخصصين مربوطه قرار گرفت…

كوئه، دكتر داروسازي كه به دليل توانمندي گستردۀ اصل فكر خلاق به شدت تحت تأثير قرار گرفته بود، متد ديگري را پي ريزي كرد كه به نام خود او مشهور شد (متد كوئه). روش‌هاي جديد روزبروز توسط محققان علوم مختلف عرضه مي‌شد. همۀ اين روش‌ها مي‌خواستند به گونه‌اي قدرت فكر و كلام را در راستاي اهداف زندگي انساني، مورد بهره برداري قرار دهند. آخرين مدل تكنيكي كه براي استفاده از قدرت فكر و كلمات، در سطح جهاني عرضه شده است، ان ال پي مي‌باشد.

اما استفاده از توان فكر و كلام موضوعي است كه به هزاران سال قبل بازمي گردد و بايد گفت كه در عصر جديد بازسازي و شبيه سازي دوباره‌اي از روش‌هاي كهن صورت گرفته است. با اين حال توانايي و كارآمدي روش‌هاي كهن كلامي و انديشه‌اي در مقايسه با روش‌هاي جديد، بوضوح متفاوت است. روش‌هاي كهن كه عمدتاً با اتكاء به علوم اسراري، كتب مقدس و دانش شهودي طراحي شده اند، از قدرت و اثر گذاري بسيار بيشتري برخوردارند.

در اين ميان كاليما يكي از كهن ترين و قوي ترين روش‌هاي بكارگيري توانايي فكر و كلام در الاهيسم باطني مي‌باشد. هزاران سال قبل از ميلاد مسيح، كاليما توسط كاهنان بزرگ و كارورزان خبرۀ باطني بكار گرفته مي‌شد و ايشان با استفاده از روش كاليما به كارهاي حيرت انگيز و خارق العاده‌اي دست مي‌زدند. كاليما از كلمات و انديشه‌ها و تصاوير استفاده مي‌كند. روياهاي جهاني و روياي فردي را بكار مي‌برد. تأثير خاص زمانها و مكانها را در نظر مي‌گيرد. در فهم و ادراك فرد ريشه مي‌دواند و شهودات فردي را به ميدان مي‌كشاند…

كاليما به دليل ويژگي خاص خود شباهت عمده‌اي با روش‌هايي مانند تلقين به نفس، تلقين هوشيارانه، هيپنوتيزم يا عبارات تأكيدي و ان ال پي ندارد. حوزۀ اثر گذاري كاليما كه از اعماق كلام خدا و متون مقدس استخراج شده است بسيار گسترده‌تر از حوزۀ اثرگذاري تلقين به نفس يا روش‌هاي مشابه است. حيطه‌هايي كه كاليما داراي قدرت تغيير در آنهاست بسيار وسيع‌تر از حيطه‌هاي كارايي روش‌هاي جديد است. كاليما را مي‌توان مانند يك مشعل بزرگ دانست و روش‌هاي جديد را به شعله‌هاي شمع تشبيه كرد…

هوشمندي بكار رفته در كاليما همان شعور الاهيست زيرا كاليما از كلام خدا برآمده و داراي همان قدرت و شعور نهفته است. كاليما مانند مرواريد و جواهرات است كه بايد آن را با صرف تلاش بسيار بدست آورد، حفظ كرد و براي زندگي خوبتر و تحقق اهداف و قصدها بكار برد.

«حرفها وقايع اند. بفهم چه مي‌گويي و وقايع زندگي ات را به کنترل در آور.»

«كلام هماهنگ زندگي به بار مي‏آورد و كلام ناهماهنگ درخت زندگي‏ات را بي‏بار مي‏كند و بر بار سنگين رنج‏ات مي‏افزايد.»

« انسانها از نواحي مختلف روح خود و با تكيه بر قسمتهاي مختلف مغز و ذهن خود حرف مي‏زنند و همين محل صدورهاي مختلف، ويژگي‏هاي كلام آنها را تغيير مي‏دهد و آنرا شديد و ضعيف مي‏سازد.»

 «كلمات خود را مي‏سازند. هسته يك درخت در درون خود داراي آن چيزيست كه لازم است آنرا تبديل به درختي كامل كند و اين مثال كلام انسان است. كلام مي‏تواند همان چيزي را به تجسم درآورد كه در خود دارد، قصدهاي گوينده خود را.»

« انسان وارث خداوند است. همان خدايي كه روش او كن فيكون است… ارث خود را، ميراث فرمانروايي را، از خداي زنده اي كه هرگز نمي‏ميرد به تسليم دريافت كن و وعده او را بپذير كه فرمود تو را مانند خود كنم كه به هر چه بگويي باش بشود»

www.masterelia.org

لینک‌های مرتبط:

سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب

فساد مالی و اخلاقی کلیدواژه های استفاده شده برعلیه پیمان فتاحی توسط اداره ادیان و مذاهب وزارت اطلاعات ایران ,هكا؛ روش معجزه , ان ال پي , كاليما , بكارگيري توانايي فكر و كلام در الاهيسم باطني , روياهاي جهاني و روياي فردي , كاليما از كلام خدا برآمده , كلام هماهنگ ,پيوند تمدنها , ارتباط تمدن ها , ازدواج تمدن ها , نزدیکی ادیان , ارتباط ادیان , تلفیق دين مسيحيت و يهود با اسلام از اتهامات وارده به ایلیا میم رامش از چهار هزار صفحه متن مکتوب در زمينه روش‌هاي علوم باطني و نظريه‌هاي بنيادي و کاربردي از ایلیا میم در دست مي‌باشد , ايليا بطرز چشمگيري ساده و معمولي است , اسم شناسنامه اي ايليا «ميم» پيمان فتاحي مي باشد

تهاجم روحانیت تندرو ایران به استاد ایلیا میم-پیمان فتاحی

  دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی, ,دستگیری رام الله, بازداشت رام الله, دلایل دستگیری رام الله, دلایل بازداشت رام الله, علل بازداشت رام الله, علل دستگیری رام الله, پایگاه خبری اطلاع رسانی فیلم تخریبی ارماگدون,فیلم و سریال توهین امیز راز آرماگدون چیست,تصاویری برای راز آرماگدون,وحشت روحانیت تندرو ایران از افشاگری درباره فیلم توهین آمیز راز آرماگدون,واقعه آرماگدون و سریال تخریبی راز آرماگدون,علل ساخت مجموعه راز ارماگدون و پخش از صدا و سیما, توهین و تخریب در راز ارماگدون, دلایل ساخت مجموعه توهین آرماگدون,دانلود گزارش تصویری تهیه شده از سریال تخریبی راز ارماگدون  دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی, ,دستگیری رام الله, بازداشت رام الله, دلایل دستگیری رام الله, دلایل بازداشت رام الله, علل بازداشت رام الله, علل دستگیری رام الله, پایگاه خبری اطلاع رسانی فیلم تخریبی ارماگدون,فیلم و سریال توهین امیز راز آرماگدون چیست,تصاویری برای راز آرماگدون,وحشت روحانیت تندرو ایران از افشاگری درباره فیلم توهین آمیز راز آرماگدون,واقعه آرماگدون و سریال تخریبی راز آرماگدون,علل ساخت مجموعه راز ارماگدون و پخش از صدا و سیما, توهین و تخریب در راز ارماگدون, دلایل ساخت مجموعه توهین آرماگدون,دانلود گزارش تصویری تهیه شده از سریال تخریبی راز ارماگدون  دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی, ,دستگیری رام الله, بازداشت رام الله, دلایل دستگیری رام الله, دلایل بازداشت رام الله, علل بازداشت رام الله, علل دستگیری رام الله, پایگاه خبری اطلاع رسانی فیلم تخریبی ارماگدون,فیلم و سریال توهین امیز راز آرماگدون چیست,تصاویری برای راز آرماگدون,وحشت روحانیت تندرو ایران از افشاگری درباره فیلم توهین آمیز راز آرماگدون,واقعه آرماگدون و سریال تخریبی راز آرماگدون,علل ساخت مجموعه راز ارماگدون و پخش از صدا و سیما, توهین و تخریب در راز ارماگدون, دلایل ساخت مجموعه توهین آرماگدون,دانلود گزارش تصویری تهیه شده از سریال تخریبی راز ارماگدون  دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی, ,دستگیری رام الله, بازداشت رام الله, دلایل دستگیری رام الله, دلایل بازداشت رام الله, علل بازداشت رام الله, علل دستگیری رام الله, پایگاه خبری اطلاع رسانی فیلم تخریبی ارماگدون,فیلم و سریال توهین امیز راز آرماگدون چیست,تصاویری برای راز آرماگدون,وحشت روحانیت تندرو ایران از افشاگری درباره فیلم توهین آمیز راز آرماگدون,واقعه آرماگدون و سریال تخریبی راز آرماگدون,علل ساخت مجموعه راز ارماگدون و پخش از صدا و سیما, توهین و تخریب در راز ارماگدون, دلایل ساخت مجموعه توهین آرماگدون,دانلود گزارش تصویری تهیه شده از سریال تخریبی راز ارماگدون  دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی, ,دستگیری رام الله, بازداشت رام الله, دلایل دستگیری رام الله, دلایل بازداشت رام الله, علل بازداشت رام الله, علل دستگیری رام الله, پایگاه خبری اطلاع رسانی فیلم تخریبی ارماگدون,فیلم و سریال توهین امیز راز آرماگدون چیست,تصاویری برای راز آرماگدون,وحشت روحانیت تندرو ایران از افشاگری درباره فیلم توهین آمیز راز آرماگدون,واقعه آرماگدون و سریال تخریبی راز آرماگدون,علل ساخت مجموعه راز ارماگدون و پخش از صدا و سیما, توهین و تخریب در راز ارماگدون, دلایل ساخت مجموعه توهین آرماگدون,دانلود گزارش تصویری تهیه شده از سریال تخریبی راز ارماگدون

 دانلود فایل  گزارش تصویری از فیلم توهین امیز راز ارماگدون, راز ارماگدون و پروژه اشباح, تخریب شخصیت های سرشناس در راز ارماگدون, توهین به اساتید معنوی در راز آرماگدون, سريال سياسي آرماگدون ,نبرد آخر زمان,پلورالیزم رسانه ای  ,پروژه ی اشباح ,راز آرماگدون,پائولو كوئيلو , اشو , رؤساي جمهور آمريكا و اروپا , پاپ, ايليا «ميم» ,رهبر جمعيت الاهيون, اِل ياسين,درويشان سكولار,عرفان هاي نوظهور , دالايي لاما,كريشنا مورتي, ساي بابا, معنويت ايليا رام الله , اوباما,استاد ایلیا ,فیلم آرماگدون ,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم , رهبر جمعيت الاهيون ,جمعيت اِل ياسين, ايليا «ميم» , پائولوکوئیلو ,اشو , جنبش اکنکار ,رؤسای جمهور آمریکا, وزیر امور خارجه , پاپ ,روزنامۀ کیهان,اسامی دستگیرشدگان سال 91پیمان فتاحی,

اخبار تکمیلی درباره ی آزادی ایلیا میم رام الله از بند 209 زندان اوین

به نام آزادی

ایلیا «میم» آزاد شد. معلم بزرگ تفکر، استاد ایلیا(پیمان فتاحی) مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد، برای  چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد.

استاد ایلیا رهبر جمعیت الاهیون در سالهای 1386، 1387، 1388 و 1391 توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات (اِبا؛ بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی) دستگیر و جمعاً حدود 400 روز را در زندان انفرادی سپری کرد. آخرین دستگیری استاد ایلیا که در سوم آبانماه امسال و در آستانۀ عید قربان صورت گرفت با این اتهامات همراه بود: یک – اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی جمعیت الاهیون – اِل یاسین دو –  تبلیغ بر علیه نظام (جمهوری اسلامی) از طریق برگزاری جلسات مخفی سخنرانی سه –  تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی !! تبلیغ معنویت منهای شریعت و جدایی دین از سیاست ! چهار – ترویج علوم انحرافی [سبک های تفکر و علوم ذهنی جدید] در جامعه پنج – تلاش برای تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی – پیوند ادیان و تمدن ها؛ تئوری دین جهانی شش – انتشار کتب آموزشی و تفسیری [تبدیل یافته سخنرانی ها] در سطح کشور – بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی لازم به ذکر است تاکنون 91 جلد از آثار تعلیمی استاد ایلیا به آستانۀ چاپ عمومی رسیده که توسط وزارت ارشاد اسلامی توقیف شده است.

                                                                   دکتر پریس کی نژاد

سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان

     18/8/91

 زندانیان عقیدتی پیمان فتاحی, زندانیان دگر اندیش پیمان فتاحی, زندانی کردن پیمان فتاحی, ازادی پیمان فتاحی از بند 209 زندان اوین, پیمان فتاحی از زندان 209 اوین ازاد شد, پیمان فتاحی از بند 209 ازاد شد, چرا پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, دلایل ازادی پیمان فتاحی, فهرست دستگیرشدگان پیمان فتاحی, فهرست بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, لیست دستگیرشدگان ماه و سال پیمان فتاحی, لیست بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, زندانیان عقیدتی همچون پیمان فتاحی, اسامی دستگیر شدگان سال و ماه پیمان فتاحی, اسامی بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, افراد بازداشت شده سال و ماه پیمان فتاحی, افراد دستگیر شده سال و ماه پیمان فتاحی, نفرات و افراد ازاد شده از زندان اوین, لیست و فهرست افراد ازاد شده از زندان اوین پیمان فتاحی,ایلیا «میم» آزاد شد, معلم بزرگ تفکر, استاد ایلیا(پیمان فتاحی), مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد,  چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد,استاد ایلیا,ایلیا میم آزاد شد, پیمان فتاحی آزاد شد, ایلیا رام الله ازاد شد, استاد ایلیا آزاد شد, آزادی استاد ایلیا, ازادی ایلیا میم, ازادی پیمان فتاحی, ازادی ایلیا رام الله, ایلیا رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا میم رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا رام الله – پیمان فتاحی- از زندان ازاد شد, پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,ایلیا «میم» آزاد شد, پیمان فتاحی,ایلیا رام الله,رامالله,ایلیا م رام الله, ا.م.رام الله,جمعیت الیاسین,الیاس رام الله, راماله, ایلیا رام اله, رهبر جمعیت ال یاسین, ایلیا میم رام الله, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی, دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, دستگیری ایلیا میم, دستگیری ایلیا میم رام الله, دستگیری رهبر الاهیون ایران, بازداشت ایلیا رام الله, بازداشت پیمان فتاحی, بازداشت رهبر جمعیت ال یاسین, بازداشت ایلیا میم, بازداشت ایلیا میم رام الله, بازداشت رهبر الاهیون ایران, بازداشت استاد ایلیا رام الله, بازداشت استاد رام الله, دستگیری استاد ایلیا رام الله, دستگیری استاد ایلیا م رام الله, بازداشت استاد ایلیا م رام الله, خبر دستگیری ایلیا رام الله, خبر دستگیری پیمان فتاحی, خبر دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, خبر دستگیری ایلیا میم, خبر دستگیری ایلیا میم رام

اخبار تکمیلی درباره ی دلایل دستگیری چهارم پیمان فتاحی – رهبر جمعیت الاهیون

به نام آزادی

پیمان فتاحی,ایلیا رام الله,رامالله,ایلیا م رام الله, ا.م.رام الله,جمعیت الیاسین,الیاس رام الله, راماله, ایلیا رام اله, رهبر جمعیت ال یاسین, ایلیا میم رام الله, ایلیا «میم» آزاد شد, معلم بزرگ تفکر, استاد ایلیا(پیمان فتاحی), مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد,  چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد,استاد ایلیا, رهبر جمعیت الاهیون, توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات ,بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی, دستگیر , زندان انفرادی سپری کرد, آخرین دستگیری استاد ایلیا, سوم آبانماه,  راه اندازی جمعیت الاهیون - اِل یاسین, تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی,تبلیغ معنویت منهای شریعت , جدایی دین از سیاست,!تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی ,پیوند ادیان و تمدن ها,تئوری دین جهانی,آثار تعلیمی استاد ایلیا ,سخنگوی جمعیت الاهیون اِل یاسین,ایلیا میم آزاد شد, پیمان فتاحی آزاد شد, ایلیا رام الله ازاد شد, استاد ایلیا آزاد شد, آزادی استاد ایلیا, ازادی ایلیا میم, ازادی پیمان فتاحی, ازادی ایلیا رام الله, ایلیا رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا میم رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا رام الله – پیمان فتاحی- از زندان ازاد شد, پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,ایلیا «میم» آزاد شد. معلم بزرگ تفکر، استاد ایلیا(پیمان فتاحی) مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد، برای  چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد.

استاد ایلیا رهبر جمعیت الاهیون در سالهای 1386، 1387، 1388 و 1391 توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات (اِبا؛ بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی) دستگیر و جمعاً حدود 400 روز را در زندان انفرادی سپری کرد. آخرین دستگیری استاد ایلیا که در سوم آبانماه امسال و در آستانۀ عید قربان صورت گرفت با این اتهامات همراه بود:
یک – اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی جمعیت الاهیون – اِل یاسین
دو –  تبلیغ بر علیه نظام (جمهوری اسلامی) از طریق برگزاری جلسات مخفی سخنرانی
سه –  تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی !! تبلیغ معنویت منهای شریعت و جدایی دین از سیاست !
چهار – ترویج علوم انحرافی [سبک های تفکر و علوم ذهنی جدید] در جامعه
پنج – تلاش برای تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی ]پیوند ادیان و تمدن ها؛ تئوری دین جهانی[
شش – انتشار کتب آموزشی و تفسیری [تبدیل یافته سخنرانی ها] در سطح کشور – بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی
لازم به ذکر است تاکنون 91 جلد از آثار تعلیمی استاد ایلیا به آستانۀ چاپ عمومی رسیده که توسط وزارت ارشاد اسلامی توقیف شده است.

دکتر پریس کی نژاد

سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان
18/8/91

http://www.ostad-iliya.org/Elyasin/Elyasin9/2384/

  پیمان فتاحی,ایلیا رام الله,رامالله,ایلیا م رام الله, ا.م.رام الله,جمعیت الیاسین,الیاس رام الله, راماله, ایلیا رام اله, رهبر جمعیت ال یاسین, ایلیا میم رام الله, ایلیا «میم» آزاد شد, معلم بزرگ تفکر, استاد ایلیا(پیمان فتاحی), مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد,  چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد,استاد ایلیا, رهبر جمعیت الاهیون, توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات ,بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی, دستگیر , زندان انفرادی سپری کرد, آخرین دستگیری استاد ایلیا, سوم آبانماه,  راه اندازی جمعیت الاهیون – اِل یاسین, تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی,تبلیغ معنویت منهای شریعت , جدایی دین از سیاست,!تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی ,پیوند ادیان و تمدن ها,تئوری دین جهانی,آثار تعلیمی استاد ایلیا ,سخنگوی جمعیت الاهیون اِل یاسین,ایلیا میم آزاد شد, پیمان فتاحی آزاد شد, ایلیا رام الله ازاد شد, استاد ایلیا آزاد شد, آزادی استاد ایلیا, ازادی ایلیا میم, ازادی پیمان فتاحی, ازادی ایلیا رام الله, ایلیا رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا میم رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا رام الله – پیمان فتاحی- از زندان ازاد شد, پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,

بيانيۀ مشترك منصورون، حافظان و حاميان ايليا «ميم» – شماره 19

بیانیه شماره19

(منصورون. حامیان ایلیا «میم». حافظان ایلیا «میم»)

(بخش دوم)

 

منشور دفاعی اِل یاسین (پیروان معلم بزرگ تفکر ایلیا «میم»)

1-شناسايي دشمنان: اولين واكنش به دشمن، شناسايي كامل اوست.

بنابراين، بجاي برخورد با دشمن، ابتدا او را شناسايي كنيد. اين شناسايي شامل همۀ نقاط ضعف و قوت، گذشته، روابط، حساسيتها، انحرافات و خلافكاري ها،‌ فاميل و مسائل فاميلي، آدرس ها و بطور كلي مختصات دقيق عيني و غيرعيني او مي شود اما مهمتر از شناسايي دشمن، شناسايي كامل و دقيق اربابان و فرماندهان پيدا و ناپيداي اوست كه در اينجا هم، اربابان و فرماندهان ناپيداي نفاق و منافقين، بسيار مهم تر از جلو پرده ها هستند. بنابراين شناسايي دشمن شامل دو اولويت است: اولويت اول شناسايي سلسله مراتب دشمن و بويژه اربابان بزرگ و پشت پردۀ اوست و اولويت دوم شناسايي كامل عيني و غيرعيني خود دشمن. شناخت دشمن می بایست آنقدر کامل شود که با شناخت خود همانند شود. قدم هاي بعدي، كاري تخصصي و كارشناسي است و بنابراين نياز به تصميم و واكنش كارشناسان امور یا اتاق های فکر مرجع دارد. از سوي ديگر در حالي كه بايد دشمن را بشناسيم اما نبايد بگذاريم دشمن ما را بشناسد. كاري كنيم كه دشمن نتواند ترسيم و محاسبه اي واقعي در بارۀ ما داشته باشد؛ براي اين منظور از فنون ناشناختگي بهره ببريم. (توضيح بيشتر در ضميمه منشور)

2- مسائل را به فرصت ها تبديل كنيد:  هر مسئله اي را به امكانات خلاق مبدل كنيد. حتی زباله ها را هم می شودبازيافت كرد و از آن انرژي گرفت.

هر حمله، فشار، نقد و تخريب را يك فرصت تلقي كنيد و آن را به بهترين امكاني كه مي توانيد تبديل كنيد. نبايد هيچ چيز را هدر داد. همانطور که زباله ها را مي شود بازيافت كرد می توان توهین ها و دروغ های دشمن را بازیافت و به ضربات سنگینی بر علیه او تبدیل کرد. در سالهاي گذشته ما تلاش كرديم همۀ فشارها و تخريب ها را به مواد اصلي و اوليۀ كتابها، فيلم ها، ضدفيلم ها و ضد تحريف هايي كه در بارۀ معلم حق و تعاليم حق ساخته شده است بدل كنيم. تلاش كرديم همۀ ضربه ها را از طريق فرآوري در فيلم ها و كتابها و استراتژي هاي جديد به قوۀ محركه و به خود حركت تبديل كنيم. سنگهايي را كه القاعدۀ فرهنگي به سوي ما پرتاب كرد جمع كرديم و از آنها طلا و فلزات گرانبها را استخراج كرديم. ژاپني ها از لجنزار براي پرورش و صادرات قورباغه استفاده مي كنند و در كنار آن لجن درماني را براي برخي بيماران انجام مي دهند. فاضلاب ها را براي توليد الكتريسيته و غني سازي خاك هاي كشاورزي بكار مي برند. از زهر مار و گزندگان ديگر قويترين داروها تهيه مي شود و همۀ اينها به ما يادآوري مي كند كه اصل تبديل را هرچه بيشتر و كاملتر در بارۀ‌ فشارها، مسائل و هر چيز ناخوشايندي بكار بگيريم. ما نبايد حتي يك كلمه يا يك حركت دشمن را از دست بدهيم. سبک تبدیل یکی از تأکیدات همیشگی استاد بوده است که بویژه در روش های تفکر و مبارزه به کرّات بیان شده است. بنابراین باید مشکلات را به مسائل و مسائل را به امکانات و فرصتها و نیروهای جدید مبدل نماییم. جهان بر ضد ایدئولوژی و آیین پلید دایره مذاهب است. جهان و قدرت جهانی با حق است بنابراین ما در این تبدیل و کیمیاگری حمایت جهانی را با خود خواهیم داشت اگر فرآیند تبدیل با مهارت و هنرمندانه انجام شود. (توضيحات بيشتر در ضميمۀ منشور ذكر شده)

3-فرمول ها را با استفاده از سخت افزار قلم بكار بگيريد: با هر مسئله و مشكلي مواجه مي شويد فوراً آن را بنويسيد و با استفاده از فرمول متناسب حل كنيد.( به اين كار مي گوييم سخت افزار قلم)

وقتي با فشارها و مسائل روبرو مي شويد آنها را بنويسيد و حداكثر شناسايي را نسبت به آنها انجام دهيد (شناخت مسئله). سپس با رجوع به الگوها و فرمول هاي حل مسئله آن را حل کرده و تبديل به فرصت ها و امكانات طلايي كنيد. ساده ترين فرمولي كه در دست داريم روش سه دهم و سپس، هفت دهم است. همچنين اگر لازم است مسائل را تحليل كنيد به الگوهاي تارزدايي عنكبوت و الگوهاي مشابه مراجعه نماييد. در برخورد با فشارها، واكنشي و هيجاني عمل نكنيد بلكه حداكثر تدبير و تفكر را بكار ببريد كه لازمۀ آن استفاده از قلم و فرمول ها است. بعد از نوشتن مسائل و حل و تبديل آنها نمونه اي از اين گزارش ها را براي استفاده در كتابها، فيلم ها و ضدفيلم هاي بعدي به مراجع مربوطه تحويل دهيد تا مراحل ديگري از تبديل در بارۀ‌ آن انجام شود.

هر مسئله ای و هر حمله ای باید با استفاده از فرمول های مربوطه (بعد از مرور فرمول ها) برای واکنش دهی، برنامه ریزی شود (قاعدۀ‌ برخورد فرمولي). هر گونه واکنش هیجانی و احساسی یا واکنش کور و برنامه ریزی نشده مطلقاً ممنوع است.

4- پرهيز از جدل: از جدل با مخالفان و دشمنان پرهيز كنيد همانطور كه از مصرف سيگار پرهيز مي كنيد. بحث و جدل بيهوده تا حدي ارضاء كننده و تسكين بخش نيازهاي تفكري و هويتي انسان است همانطور كه سيگار تأثير بسيار مخرب اما تا حدی تسكين بخش دارد. جدل كردن مانند سفره انداختن بر شنزار روان است. زمان و انرژي خود را در كارهاي غيرموثر و غير تعيين كننده هدر ندهيد. بحث و جدل غیر اصولی و غیرتعیین کننده یکی از روزنه های هدر دادن زمان و نیروی مبارزه است. بحث های تعیین کننده و مناظره های کلیدی اگر در شرایط عادلانه و همراه با مستند سازی و ماندگارسازی انجام شود به احتمال بیشتر هماهنگ است.

5- در تله گير نيفتيد:عمدۀ ضربه ها و مسئله سازي ها صرفاً سناريوهاي دايره مذاهب است بنابراين وارد بازي ها و تله هاي دايره مذاهب نشويد.

نگذاريد دشمن با شما بازي كند بنابراين در قدم اول وارد بازي هاي رنگارنگ و گوناگون دایرۀ مذاهب كه ماهيت همۀ آنها يكسان است نشويد. حتي بازيهاي سالم و بي خطر هم با دشمن نكنيد چون نيات و دشمني هاي او راهبرد كنندۀ او هستند و قطعاً در اين بازيهاي بظاهر سالم چند زمانه، ضربه هايي طراحي شده است. اگر ناخواسته به بازي وارد شده ايد فوراً بيرون بياييد و نگذاريد دشمن با شما بازي كند. هر حركت دشمن حيله گري مانند دايره مذاهب را يك تله و ضربه فرض كنيد و طوري رفتار نكنيد كه او مي خواهد. نگذاريد دشمن شما را به دنبال خود بكشد. سناريوي او را دنبال نكنيد بلكه به بهترين شكل ممكن سناريوي دشمن را به هم بريزيد و در بهترين زمان سناريوي خوب را غالب كنيد.

6- ادار كردن دشمن به انكار: بگذار دشمن دروغ هایش را بگوید و شخصیت دروغگویش را نشان دهد.

وقتي دشمن واقعيت هاي مسلم و آشكارنشده را انكار می كند، خود را در باتلاقي بلعنده گرفتار مي سازد. بنابراين وقتي مي بينيم كه دشمن در حال انكار واقعيت مسلم و قطعي است نبايد فوراً واكنش مخالف نشان بدهيم بلكه مي بايست انكار و در واقع دروغ و تحريف هاي او را مستند كنيم و از اين استنادها كه دال بر دروغگويي و بي اعتباري دشمن است در كتابها و فيلم ها و ضدفيلم ها استفاده نماييم. بايد بگذاريم دشمن در چاهي كه به دست خودش حفر مي كند گرفتار شود. بايد به او ميدان داد تا شخصيت دروغگو و تحريف گر و حقه باز خود را بروز دهد و آنگاه در زمان طلايي و هنگامي كه راه عقب نشيني ندارد، دروغ هاي او را بطور گسترده و پرتكرار افشا كرد. مخصوصاً بوسيلۀ فيلم ها و ضدفيلم هاي كوتاه و با حمایت غیرمستقیم رسانه های قدرتمند. باید به دشمن فرصت آن داده شود تا خودش را یا از طریق عواملش حداکثر دروغ و تحریف را ارائه دهد و سپس طی پروژه های پازلی، بی اعتباری و دروغگویی دشمن را به همگان و برای همیشه نشان داد.

7- تله گذاري و بازي سازي: براي دشمن شرور تله بگذاريد، سناريوهاي هوشمندانه طراحي كنيد و او را به بازي بگيريد. اگر به دنبال دشمن برويد شكست شما تضمين شده است و اگر دشمن را به دنبال خود بكشانيد به سمت پيروزي مي رويد. دشمن شرور و ظالم را به آزمايشگاه انواع تله ها و فرمول ها و بازيهاي خود مبدل كنيد. آنها را مانند موش هاي طاعوني بكار بگيريد و هوشمندانه ترين و هماهنگ ترين سناريوها را روي آنها امتحان كنيد.

8- مستند سازي : زندگي مبارزه اي خود را (با ثبت و ضبط چگونگي برخورد با دشمن) مستند كنيد.

همۀ مسائلي كه با آن مواجه مي شويد، همۀ‌ راه حل هايي كه اتخاذ مي كنيد، همۀ اشتباهات و انتخاب هاي درست، همۀ موفقيت ها و شكست ها، همۀ سناريوها و بازي هايي كه طراحي مي كنيد يا در آن گير مي افتيد، و بطور كلي همۀ ابعاد زندگي مبارزه اي خود را ثبت و ضبط كرده و در صورت امكان آن را تبديل به يك كتاب و با همكاري دوستان ديگر تبديل به فيلم كنيد. در صورت امكان اين كتاب و فيلم را بصورت آموزشي تهيه كنيد تا طبق اِعمال اصل تكثير و ازدياد، به بركت زندگي شما مبدل شود.

9- جذر مسئول نهايي و ريشه زني: فريب مترسك ها و عروسك ها را نخوريد. بر عروسك گردان و ارباب مترسك ها [بزرگان و رهبران اصلي دايره مذاهب؛ دايره فرقه ها] متمركز شويد. ريشه هاي درخت شرارت را هدف بگيريد نه برگ ها و شاخه هاي آن را. مغز و قلب ظلم را هدف بگيريد نه دست يا ابزارهاي دست او را. وقتي منافقان به شما حمله مي كنند اربابان پشت پرده آنها را شناسايي كنيد و واكنش ها را متوجه اربابان پشت پرده آنها كنيد. چشم هاي فتنه را كور كنيد و قلب ظلم و مغز نفاق را هدف بگيريد. در معادلات، مسئول نهايي را پيدا كنيد و با تمركز بر او معادله را حل كنيد. به دنبال سرچشمۀ اصلي انتشار ميكرب ها باشيد و اقدامات اصلي را متوجه سرچشمۀ اصلي ميكرب ها كنيد. وقتي خود را به مترسك ها و ابزارهاي دست عروسك گردان گرفتار مي كنيد در بازي ها، تله ها و سناريوهاي ارباب مترسك ها گرفتار شده ايد.

یک ضربه بزرگ از هزاران ضربه کوچک موثرتر است. بنابراین باید همۀ برنامه ریزی ها و امکانات و آمادگی را برای واکنش های بزرگ [در محكوميت دايره مذاهب، دايره فرقه هاي شيطاني] به میدان آورد نه واکنش های جزئی. ضربۀ بزرگ متوجه مغز سيستم نفاق و قلب پليد ظلم است. ضربۀ بزرگ، ستون هاي اصلي نفاق و ظلم را از كار مي اندازد و بنيادها و پايه هاي اصلي شرارت را هدف قرار مي دهد (قاعدۀ‌ ضربۀ بزرگ)

10-توليد آنتي ويروس: هر مسئله را (با استفاده از نرم افزار سازي) طوري حل كنيد كه صدها مسئله را حل كرده باشيد. وقتي با ويروس هاي ساخته شده دشمن مواجه هستيد آنتي ويروس هاي لازم را طراحي  و تكثير كنيد. برخورد با ويروس ها فرصت خوبي است براي شناسايي ويروس ها و توليد آنتي ويروس ها. در برخورد با سلاح هاي دشمن، ضدسلاح هاي جديد و متناسب را توليد كنيد. براي هر نيزۀ جديد يك سپر يا ضدنيزۀ جديد توليد كنيد. به ميكرب ها ميدان بدهيد و سپس آنها را كاملاً شناسايي كنيد و پس از توليد قويترين ميكرب كش ها، ميكرب زدايي كنيد.

11-به آمين،تعاليم و متون هماهنگرجوع کنید: كتاب آمين و ديگر متون تعليمي از يك جنبه سرشار از فرمول ها، ضدفرمول ها و بويژه آنتي ويروس های ضد الاهیسم و ميكرب كش هاي قدرتمند ضد معنوی است. اعتقاد بر اين است كه در مجموعۀ تعاليم حق به همۀ مسائل و ابهامات پاسخ هاي قدرتمند و كافي داده شده است بنابراين در مواجهه با مسائل و مشكلات مي توانيد با رجوع به تعاليم حق و بويژه كتب آمين به حل آنها بپردازيد. اما قرآن مرجع نهايي و اصلي ما براي حل مسائل اعتقادي است. بنابراين هجوم مسائل مي تواند به عامل رجوع ما به قرآن و حديث منجر شود.

12-روش ديناميكي و متغير را بكار ببريد: مختصات و روش ها را مقطع به مقطع تغيير بدهيد.

در روز پاياني ماه (يا حداكثر روز پاياني هر فصل) مختصات ظاهري و هر چيزي كه ممكن است عامل رديابي (توسط) دايره مذاهب باشد را تغيير دهيد. اسامي مستعار، تلفن هاي امن، قراردادهاي كلامي، الگوهاي رفت و آمد، كامپيوترها و هر چيزي كه ممكن است به عاملي براي رديابي شما (توسط دايره مذاهب) منجر شود را تغيير دهيد. علاوه بر آن، تغيير گام به گام روش ها و تاكتيك ها ضروري است.  همچنين به محض اينكه متوجه شديد دايره مذاهب مختصاتي (در هر زمينه) از شما را بدست آورده، اين مختصات را تغيير دهيد. منافقان را گيج و گمراه كنيد همانطور كه خداوند با آنها اين كار را كرده است.

13-خودتان را تكثير كنيد. طبق قراري كه زمستان سال 1385 اكثر مسئولين ال ياسين با خود استاد (ايليا «ميم») داشتند، قرار شد هر مسئول و مدرسي خود را در افراد آماده تكثير كند(قاعدۀ تكثير مديران)در اين مقطع بطور جدي تري بايد به اين قول و قرار عمل كرد. به جاي اينكه صرفاً مسائل را حل كنيد، روش هاي حل آن مسائل را به افراد آماده آموزش دهيد. تكثير هر مسئول و مدرس مي بايست طبق الگوها و فرمول هاي تكثير صورت گيرد. از طريق دفترچه تكثير، همراهي حضوري، ماكت و تجربۀ مستقيم.

هر مدير و مدرسي می بایست مبدل به حداقل 12 و حداکثر 120 مدير و مدرس شود تا اگر خودش دچار مشکل شد، فرد دیگری جای او را بگیرد و از طرف دیگر بطور همزمان بتواند حداقل 12 محور را راهبرد و مديريت کند. (توضيح بيشتر در ضميمۀ منشور)

14-جهاني سازي: خود را در پيوند با امواج جهاني و جهاني شدن بشناسانيد. بنابراين ضروري است ال ياسين و ايليا را به تناسب امواج فعال جهاني معرفي و تبيين كنيم. بايد به زبان جهاني و به شيوۀ هماهنگ با شرايط موجود سخن بگوييم و عمل كنيم. لازم است نقش خود را در ارتباط با وقايع و روندهاي فعال جهاني، بصورت راهبردي تعريف كنيم. بنابر اين دفاع و ضد حمله هاي خود را با امواج جهاني و شرايط روز دنيا پيوند مي زنيم. نبايد نسبت به انواع موج هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بي تفاوت باشيم بلكه حداكثر برنامه ريزي و بهره گيري از اين امواج، به قصد جهاني سازي، ضروري است.

15-دشمن واحد: دچار آشفتگي ذهني و پراكندگي عملي نشويد. دشمن واحد يكي است بنابراين ضروري است كه فقط بر يك دشمن كه آن دايره مذاهب (دايره فرقه هاي شيطاني) است متمركز شد. همۀ دشمنان و مهاجمان ظاهري ديگر تحت راهبرد مستقيم و غير مستقيم دايره فرقه هاي شيطاني (دايره مذاهب) قرار دارند. بنابراين در همۀ ضد حمله ها و دفاع ها مي بايست متمركز بر دايره مذاهب (دايره فرقه هاي سياه) عمل كرد. نبايد به دشمنان مجازي و قالب ها و سپرهاي هجومي دايره مذاهب مشغول شد بلكه در همۀ ضد حمله ها و دفاع ها بايد دشمن اصلي را هدف گرفت.

16-ضد جنگ: روش ها و استراتژي هاي دشمن را بشناسيد و ضد جنگ ها (ضد استراتژي. ضد حمله) را به كار بگيريد. بعنوان مثال عمده ترين تاكتيكهاي دايره مذاهب (دايره فرقه هاي سياه) عبارتند از:

1-دروغ      2- تحريف و مونتاژ (بويژه با استفاده از سبك نقطه زني و برش و جعل)      3- حقه و فريب         4- نفاق (تفرقه و اختلاف افكني)        5- اغفال مسئولين ميانه رو     6- بمباران ذهني (توجيه اغفال گرانه)      7- شبيه سازي منفي و پيوند تبليغي مخالفان با موضوعات نفرت انگيز        8- ريشه زني (سرزني) و سپس انهدام ريشه      9- بدبين سازي و سياه نمايي (اتهام زني موذيانه)       10- شبهه افكني و ترديد زايي    11- لقب سازي       12- تحقير و كوچك نمايي         13- سناريو نويسي و تلاش براي تحميل سناريو بر واقعيات جاري       14- موج سواري با افكار عمومي و احساسات مردمي       15- وحشت زايي        16- سوء استفاده از مقدسات و استفادۀ ابزاري از آن       17- هدف وسيله را توجيه مي كند      18- استفاده از بلندگوهاي مختلف      19- اتهام زني      20- ترور مرحله اي        21- مشغول سازي       22- انكار واقعيت ها    

 

17-شعار بسازيد: هر معنا و مفهوم مورد توجهي را [در دفاع از حقانيت و در محكوميت دايره مذاهب؛ دايره فرقه هاي سياه] به يك شعار تبديل كنيد. نه فقط آرمانها و قصدهايمان را به شعار تبديل نماييم بلكه كليۀ موضع گيري ها را به شعار مبدل كنيم. فراموش نكنيم آموزۀ «شعارها، شعورها را مي سازند و شعور همه چيز را مي سازد» همۀ مفاهيم كاربردي و راهبردي را مي بايست بصورت شعار درآوريم؛ همۀ روش ها، اصول، خطوط، استراتژي ها و راهبردها. همچنين از طريق شعارها مي توانيم چيزهايي را تغيير جهت دهيم كه راه ديگري براي تغيير جهت آنها نيست بنابراين شعارها را به مثابه «نرم افزارهاي كاربردي» مي بايست طراحي كرد و از طرق مختلف انتشار داد.

18-مدارهاي دفاعي: براي هر دسته از تهاجم ها و مسائل يك مدار دفاعي ويژه را طراحي و راه اندازي كنيد.

اين توصيه متوجه برنامه ريزان است. براي انواع مختلف فشارها و هجوم هاي دايره مذاهب، مدارها، الگوها و نرم افزارهاي دفاع تخصصي ايجاد كنيد. براي هر نوع پاسخ و دفاعي (در مقابل هر حمله) مكانيسم سازي كنيد. همچنين كانون هاي دفاع تخصصي را براي راهبرد اين انواع دفاع ويژه راه اندازي نماييد. تهاجم و تخريب هاي دايره مذاهب به راحتي تبديل به دانش تخصصي دفاع رواني، كارورزان دفاع رواني و مراكز تخصصي دفاع رواني مي شود بنابراين نبايد از اين فرصت غفلت نمود بلكه بايد آن را در برنامه ريزي ها و برنامه سازي ها منظور كرد.

19-احياء اتاق هاي فكر: هر مسئله و تهاجمي را به موادي براي تجديد و استمرار اتاق هاي فكر تبديل كنيد. مسائل را بگيريد و با مشكلات برخورد كنيد اما حل نهايي آن را به اتاق هاي فكر یا کانون هایی كه عضو آن هستيد موكول نماييد. بنابراين از اين طريق فشارها را به قوۀ محركه و غذاي فكري كانون هاي تفكري مبدل ساخته ايد.

20-قاعدۀ جدول واکنشی : در مقابل هر حمله يا ضربۀ دايره مذاهب به جدول واكنشي رجوع كنيد. همۀ واکنش ها و حمله های دایره مذاهب در این سه سال در جدول قرار داده شده است. همۀ روش های حمله، همۀ انواع اتهامات، همۀ شگردها و استراتژی ها و همۀ حقه ها و ترفندهایی که دایره مذاهب بر ضد اِل ياسين، استاد ایلیا یا شخصیتهای مذهبی و معنوی مختلف بکار برده است. در مقابل هر حملۀ جدید دایره مذاهب می بایست به جدول واکنشی مربوطه مراجعه کرد. برای هر کنش و حمله تعداد زیادی واکنش طراحی و تدبیر شده است که مبنی بر سبک های مبارزه (آینه ای، تبديلي، تكثيري …) است. احتمال اینکه دایره مذاهب بتواند از روش ها و حقه های جدیدی استفاده کند بعید است اما در صورت استفاده از حقه ها و حمله های جدید می بایست مشابه آن را از جدول واکنشی پیدا کرد و بر حسب همان، واکنش های لازم و ضروری را داشت.

21-اطلاع رساني كامل و فراگير: در مقابل نقطه زني، كل تصوير  را نشان بدهيد. يكي از استراتژي هاي دايره مذاهب، نقطه زني است. يك نقطه از كل تصوير را هدف قرار مي دهد و همۀ قسمتهاي بعدي، قبلي و پيراموني موضوع را حذف مي كند و اين نقطۀ تاريك شده و تحريف شده را پر رنگ و بزرگ كرده و به مخاطبان ارائه مي دهد. از يك متن، يك جمله را مي گيرد، بقيه را حذف مي كند. خلاصۀ انجيل را مي گويد «سه خدا وجود دارد». صحيونيست ها هم قرآن را اينطور خلاصه مي كنند: كتابي كه صرفاً در بارۀ جنگ و خونريزي و كشتن است…

يك راه مقابله با اين نوع تحريف، كامل گويي است. بنابراين هر نقطه اي كه آنها در بارۀ استاد ايليا و ال ياسين مطرح كنند ما روش كامل گويي را اعمال كرده و كل آن مطلب (قبل، بعد، پيرامون، شرايط و …) را در سطح گسترده و فراگير اطلاع رساني مي كنيم. در برابر هر ابهامي ما همۀ واقعيت هاي مربوط به آن ابهام را مطرح مي كنيم تا همان نقطۀ ابهام به نقطه اي پرنور و ستاره وار مبدل شود. از سوي ديگر هر کنش و حمله دایره مذاهب و هر واکنش و دفاع ما باید بصورت گسترده به همۀ رسانه هاي موثر و شبکه های خبری، رهبران و مراکز بین المللی اطلاع رسانی شود.

22-كتاب، فيلم، ضدفيلم: مجموعۀ پاسخ ها به هر يك از حمله ها و مسئله سازي هاي دشمن مي بايست در نهايت بصورت كتاب، فيلم و ضد فيلم درآمده و در بهترين زمان منتشر شود. بنابراين ما هر حمله، هر فشار و هر مسئله را به يك كتاب تبديل كرده، كتاب را علاوه بر بيان واژه اي، بصورت تصويري نيز ترسيم كرده و سپس آن را به يك فيلم كوتاه يا بلند تبديل مي كنيم. اما از آنجا كه دايره مذاهب پيوسته تلاش كرده است تا مستندات اِل ياسين را زير سوال برده و تحريف كند، بعد از ساخت فيلم، ضدفيلم (و ضد تحريف و ضد مونتاژ) آن را نيز مي سازيم و در اين ضد فيلم همۀ تدابير ممكن را براي حفاظت و جلوگيري از تحريف و مونتاژ مستند اصلي بكار مي بريم. (توضيح بيشتر در ضميمه منشور)

23-فراخوان و پيوندزني: در واكنش به هر حمله اي، آمادگان يا توانمندان بيشتري را به حركت پيوند بزنيد؛ بويژه در زمينه هاي مورد نياز. با هر فشار و حمله، افراد جديدي را براي احقاق حق و دفاع از حق، فعال كرده و وارد ميدان مي كنيم. حتي اگر نخواهيم پاسخ مستقيمي به هر حمله بدهيم، با انجام فراخواني و پيوند زني بيشتر، واكنش خود را بروز مي دهيم. گسترش و فراخواني، كاري عمومي و هميشگي است اما در فشارها بر شدت اين پيوندزني و فراخواني مي افزاييم.

توجه: بیشتر روش های منشور دفاعی ال یاسین حاصل بازنویسی کاربردی و راهبردي قسمتهایی از آموزه های مبارزه از کتاب روش های مبارزه نورانی (ایلیا سای مبارزه) اثر ایلیا «میم» معلم بزرگ تفکر و مبارزه می باشد. بعضي از اين آموزه ها به تناسب شرايط روز مورد بازنويسي و كاربردي سازي قرار گرفتند.

 

                                                                             منصورون فرزندان ايليا «ميم»                                                                                                                              حافظان ا . م

                                                                                                                              حاميان ا . م

 

ضمیمه اول منشور دفاعی ال یاسین

 

الف) توضيح بيشتري در بارۀ دشمن شناسي

اگر عميقاً بداني كه دشمن منافق مي خواهد با تو چكار كند، اگر بفهمي كه او براي تو چه مي خواهد آنگاه اولين ضربة اساسي را به دشمن وارد كرده اي و اولين پيروزي ات را بدست آورده اي.

بدان و مراقب باش كه دشمن منافق مي خواهد تو را بترساند، روحيه تو را تضعيف كند، تو را بخرد، فريب ات دهد و به هر شكل ممكن تضعيف ات كند. دشمن مي خواهد تو را بشناسد اما تو او را نشناسي، تو را خواب كند و در بي خبري ات تو را از درون يا از نقاط حساس مورد هجوم قرار دهد و نابود كند. او مي خواهد تو را به دنبال خودش بكشد، خسته و فرسوده ات كند. نا به هنگام تحريك ات كند يا تو را به فرار وا دارد. كاملاً مراقب اش باش او مي خواهد قواي تو را متفرق كند چون مي داند كه قدرت تو در يكپارچگي تو است. سعي دارد اعتقادات و اهداف تو را تغيير دهد يا در آنها شك و ترديد و تزلزل وارد كند. او از تفكر و برنامه ريزي و هوشمندي تو وحشت دارد پس تلاش مي كند تا اين امكان را از تو سلب كند. از روابط وسيع و مؤثر تو بيمناك است بنابراين مي كوشد كه آن را محدود سازد. او سعي دارد تا از نقاط ضعف تو، در جهت پيروزي و اقتدار خود، حداكثر استفاده را بكند. منتظر است تا حساس ترين و كاراترين ضربه را به تو وارد كند. قصد دارد در تو نفوذ كند و نقشه ها و افكار تو را بخواند. براي تخريب روحيه  تو و ضربه زدن به شخصيت تو به هر كاري كه براي اش ممكن است دست مي زند و همه حقه هاي تبليغاتي را بكار مي گيرد اما تو فراموش نكن كه دشمن منافق تو، لااقل بعنوان دشمن تو، دروغگو ترين، حقه باز ترين و بي اعتمادترين هاست…

  [از کتاب روش های مبارزه نورانی (ایلیا سای مبارزه) اثر ایلیا«میم» معلم بزرگ تفکر و مبارزه]

 

ب) توضیح بیشتری در بارۀ کاربرد سبک تبدیل در مبارزه با دشمنان.

… با حمله ها و فشارها بطور دقيق تر چكار بايد بكنيم؟

1- حمله ها را تبديل به محصولات ماندگار و هميشگي كنيم. آنها را به مواد اوليه براي مقاله نويسي، كتاب، فيلم و ضدفيلم تبديل كنيم. هم شخصاً مي توانيم بنويسيم و فيلم بسازيم و هم مي توانيم در پروژه هاي مشترك و بزرگي كه در واكنش به هر حمله تعريف مي شود، حضور موثر داشته باشيم و هم هر دو امكان را.

2- حمله ها را به رهبران جهان ومراكز مسئول و موثر جهاني منعكس كنيد. اين كار هم بصورت شخصي قابل اجراست و هم با حضور در پروژه هاي مربوطه. هر مطلب روزنامه، سايت، راديو، تلويزيون، سخنراني در محافل مختلف يا ديگر برنامه هايي كه بر ضد استاد و ال ياسين است را لازم است به همۀ رهبران جهان اسلام، رهبران كشورهاي بزرگ، نمايندگان پارلمان هاي كشورهاي پيشرفته بويژه اروپا، آمريكا، روسيه و كانادا، به رهبران جريانهاي مذهبي و حقوق بشر در سراسر جهان و ديگر افراد و نهادهاي بين المللي منعكس كنيد. اصل فايل (صوتي، تصويري يا word ) را به دفاتر مراكز مسئول بين المللي و رهبران جهان ارسال كنيد و از آنها راهنمايي و حمايت و پشتيباني بخواهيد. طي سه سال گذشته ما اين كار را بارها انجام داده ايم و نتايج فوق العاده اي از آن گرفته ايم. حتماًَ آدرس هاي دقيق، زمان و مكان و ديگر مشخصات مستند مربوط به فايل ها را هم ارسال نماييد همراه با قطعاتي از فيلم ال ياسين. پيام حمايت خواهي و دادخواهي خود را ابتدا در يك عبارت (كمتر از يك جمله) و سپس در دوسه جمله توجه برانگيز و خيره كننده خلاصه كنيد. درخواست حمايت و پشتيباني را بعد از تاريخچۀ كوتاهي از معرفي عموم (نه خاص) استاد و ال ياسين مطرح كنيد. از منزل تماس نگيريد بلكه از كافي نت يا محل هاي ديگري كه به سادگي قابل رديابي نيست. خود را بجاي آن افراد و مراكز مسئول بگذاريد و ببينيد كه در مواجهه با حمايت خواهي و دادخواهي شما با چه سوالات و ابهاماتي مواجه مي شوند. پيشاپيش و بصورت بسيار خلاصه به اين سوالات و ابهامات پاسخ دهيد. طي سه سال گذشته همۀ حمله ها و فشارهاي دايره مذاهب بصورت مستند و با آدرس ها و مصداق هاي مربوطه به مراكز مسئول، رهبران جهان و شخصيتهاي بين المللي منعكس شده است بنابراين تكرار انعكاس مستندات حمله هاي گذشتۀ دايره مذاهب، الزامي نيست. پک ارسال شده به رهبران جهان و شخصیتها و مراکز بین المللی در دو عدد DVD تنظیم شده است. این پک یک الگوی کامل و هماهنگ از چگونگی انعکاس مطالب به رهبران جهان است بنابراین می توانید کاملاً و بطور دقیق بر اساس این پک عمل کنید. آدرس 825 مرکز، شخصیت بین المللی و رهبران سیاسی و مذهبی و معنوی در فایل آدرس های مهم ذکر شده است. این آدرس ها مخاطبان اولیه و مهم انعکاس حملات و فشارهای دایره مذاهب است.

3- حمله ها و فشارها را به فرصتي براي يادگيري عملي روش هاي مبارزه و تمرين مبارزانديشي مبدل كنيد. طراحي فرمول هاي مبارزه را مي توانيد از اين طريق ياد بگيريد. با هر حمله اي، طراحي فرمولهاي دفاعي و واكنشي را تمرين كنيد. برنامه ريزي را تمرين كنيد و چه بهتر كه فرمول ها و يافته هاي خود را به اتاق هاي فكر انتقال دهيد. همچنين مي توانيد كانون قرآن خود را با توجه به اين مصالح و مواد اوليه (حمله ها، فشارها، تهاجم تبليغاتي) به يك اتاق فكر (كوچك و در حال شكل گيري) مبدل نماييد.

–      

 همچنين در كتاب 720 پروژۀ راهبردي (پروژه هاي 720 گانه) در بارۀ كاربرد سبك تبديل اين توضيح به چشم مي خورد:

قاعدۀ تبدیل: هر حمله، هر کنش، هر مشکل، هر تهمت و اتهام و هر گونه فشار و مشکل سازی دایره مذاهب می بایست مبدل به واکنش های راهبردی و خلاق شود. ما باید نیزه های دایره مذاهب را به موشک های عظیم فرهنگی مبدل کنیم و به سمت بزرگان و رهبران و مقدسان دروغین آنها نشانه برویم همانطور که ماه قبل که روزنامۀ جمهوری اسلامی به استاد حمله کرد، آن حمله تبدیل به دهها واکنش بزرگ و راهبردی شد و نوع جدیدی از صنعت فیلم سازی و فیلم های واکنشی را به فهرست های کاری ما اضافه کرد.

ج ) توضيح بيشتري در بارۀ قاعدۀ تكثير مدرسان و مديران از كتاب 720 پروژۀ راهبردي [پروژه هاي720 گانه]

هر مدرس و مدیري باید در 12 تا 120 نفر تکثیر شود. مطابق قاعدۀ 7 مرحله ای تکثیر که در دفترچه راهبرد حم وجود دارد هر مدیر و هر کدام از حلقه های ایلیا می بایست همۀ چیزهایی را که می دانند بعلاوۀ همۀ روشها، بینش ها و اصول و قواعد را به 12 تا 120 نفر آموزش بدهد. اگر در سالهای گذشته استاد ایلیا تکلیف تکثیر را مقرر نمی کرد امروز که ایشان در شکنجه گاه دایره مذاهب  است و در انفرادی بسر می برد کل فعالیت ها و کل روند و حرکت دچار فروپاشی و اضمحلال می شد اما به لطف خداوند در این دوازده ماهی که استاد در انفرادی است همه چیز برکت پیدا کرد. همه چیز یا بیشتر چیزها دچار ازدیاد و فراوانی شده است. علیرغم همۀ مشکلات و نارسایی ها و گاهی ریزش ها ما اگر سال 86 یک رودخانه بوده ایم امروز و بعد از برخوردها، به چند رودخانۀ بزرگ تبدیل شده ایم. اگر یک کوه بودیم امروز به سلسله جبال مبدل شده ایم. اگر سال 86 که برخوردها را شروع کردند ما یک فیلم ساز داشتیم امروز دهها نفر آموزش های عملی فیلم سازی دیده اند و ما علاوه بر این دهها فیلم ساز، صدها فیلم و ضدفیلم داریم. امروز با هزاران وبلاگ دهها سایت داریم كه هر زمان تصميم به فعال شدن آنها باشد، آنها را فعال مي كنيم. تعداد قابل توجهی پایگاه در خارج از کشور داریم. صدها دوست واقعی در دولتهای مختلف داریم. دوستان ما که فقط آشپزی و رانندگی بلد بودند امروز با انواع شیوه های امنیتی، روش های دفاع روانی، روش های مبارزه و انواع آموزه ها آشنایی نسبی دارند. ما امروز بزرگترین زرادخانۀ فرهنگی را داریم که اگر به این تصمیم برسیم که وقتش است در زمان کوتاهی می توانیم دایره مذاهب و ایدئولوژی شیطانی و فرهنگ طالبانی او را نابود کنیم.

د ) [از كتاب 720 پروژۀ راهبردي؛ پروژه هاي720 گانه]توضيح بيشتر در بارۀ فیلم بجای موشک: در چنین شرایطی که معلم ما برای دوازدهمین ماه در انفرادی و تحت شکنجه های دایرۀ مذاهب قرار دارد کاملاً ضروری است که از مجموعۀ فیلم ها و ضدفیلم ها (ضدتحریف ها و ضدمونتاژ ها)ی ساخته شده، در سطوح محدود یا گسترده استفاده کنیم. امروز ما بیش از 340 فیلم و ضدفیلم در حمایت و دفاع از حقانیت استاد ایلیا و تعالیم او و در محکومیت و شناساندن ماهيت شيطاني دایره مذاهب ساخته شده است که باید با برنامه ریزی دقیق و برای مخاطبان مشخص از آنها استفاده کنیم و هر گاه دایرۀ مذاهب متوسل به فیلم سازی عمومی شد ما هم از استراتژی عمومی سازی فیلم ها استفاده کنیم.

منصورون فرزندان ايليا  ميم

                                                                                                                              حافظان ا . م

                                                                                                                              حاميان ا . م

ازدواج تمدنها و پیوند ادیان امری حتمی است و واقع می شود . اکنون نیز واقع شد. ایلیا میم

پیوند تمدنها

(روایت سوم)

« از طریق بسم الله الرحمن الرحیم می تواند همۀ ادیان و فرهنگ ها و تمدن ها را به یکدیگر پیوند زد . بسم الله الرحمن الرحیم قادر است پیوند گاه همۀ تمدن ها باشد. این رویای بزرگ و کامل است برای آیندۀ تمدن های بشری.»

برگرفته از تعالیم؛ به روایت ال یاسین 

 

 

انسان متولد می‌شود، رشد می‌کند، به بلوغ می‌رسد، ازدواج می‌کند. پس از ازدواج، سرنوشتهای مختلفی در انتظار اوست. اما غالباً بعد از ازدواج، او شاهد تولد فرزندان خود خواهد بود. با بزرگ شدن فرزندان، او فرسوده‌تر شده و دوران میانسالی و سالخوردگی را و سپس مرگ را تجربه خواهد کرد. اتفاقی که برای عموم انسانها رخ داده است همان است که برای اکثر تمدنها رخ داده و واقع خواهد شد. و این عصر زمان پیوند تمدن هاست. ازدواج فرهنگها و ادیان. زوجیت تمدنها. ازدواج ممکن است پس از گفتگو یا حتی برخورد رخ دهد اما بسیاری از ازدواج‌ها نیز بوده‌اند که بدون مقدمۀ گفتگو یا برخورد رخ داده اند. بعضی تمدنها در این ازدواج، مذکر خواهند بود و برخی مؤنث. همانطور که در وضعیت موجود هم تمدنها ممکن است مذکر، مؤنث یا شبیه به خنثی باشند. مذکرها نقشی فعال، تصمیم گیرنده و پیشرونده (…) را خواهند داشت و مؤنث‌ها نیز نقشی انفعالی تر، تصمیم ساز و پذیرا را به عهده دارند. حتی ممکن است بعضی از تمدنهای مؤنث پس از ارتباط جدید، تغییر حالت دهند و نقشی معکوس به عهده گیرند. پیوند تمدنها می‌گوید بشر موجودی تنهاست و از کودکی تا پایان عمر خود به دنبال پیوند است. این تمایل بر جوامع بشری نیز حاکم است. داستانها، افسانه‌ها و غالب تلاش بشر به سوی ازدواج جهت گیری دارد و این همان جهت گیری جوامع بشری است. تعریف انسان در این دیدگاه این نیست که انسان موجودی شرور یا خیرخواه است. آنست که انسان موجودی است ارتباطی و خواستار ارتباط و پیوند. انسان بدون پیوند قادر به ادامۀ حیات نیست. پیوند با چیز دیگر؛ خدا، اندیشه ها، رؤیاها و عمومی ترین آن پیوند با همسر. تمدنها نیز همین مسیر را رفته‌اند و خواهند رفت و حال که به بلوغ خود رسیده‌اند (آنها که پیش از این نرسیده اند) زمان پیوند آنهاست. بسیاری از ادیان از امروز به هم آمیخته‌اند و روند این آمیختگی از دیروز آغاز شده است. مسیحیان یهودی، مسیحیان هندو… و همین اتفاق در مورد تمدنها واقع شده و وقوع آن رو به فزونی است. ازدواج تمدن غرب و شرق و شکل گیری تمدنی جدید و زاییده از آن که نه این است و نه آن، نمونه‌ای است از این واقعیت. این به معنای اضمحلال و انحلال تمدنهای پیشین و ظهور و بروز تمدن‌های نوین است. تمدن نوین ویژگی‌هایی را از تمدن پدر و مادر به ارث می‌برد اما غالباً با آن دو متفاوت است. یک فرزند می‌تواند خلف یا ناخلف باشد، سالم یا ناقص الخلقه باشد، تولد آن بهنگام یا نابهنگام باشد و حالات مشابه دیگر، و همین واقعیت در پیوند تمدن‌ها نیز صادق است. حتی بعضی از تمدنهای جدید از سنخ «ضد تمدن» ‌اند و در تضاد با تمدن‌های سازندۀ خود موجودیت می‌یابند. بعضی از تمدن‌هایی که پیش از این پیوند خورده‌اند از همدیگر جدا خواهند شد زیرا بعضی از پیوندها با یکدیگر همخوانی یا ناهمخوانی دارند… یک مرد یا زن ممکن است بیش از یک ازدواج را تجربه کنند و همین تعدد ازدواج چه بسا دربارۀ تمدنی رخ دهد همانطور که پیش از این رخ داده است…

«دین برای انسان است نه انسان برای دین… نباید زندگی انسانها قربانی اختلاف ادیان شود.»

پایان کار گفتگوها برخورد یا گفتگو نیست، ازدواج است، پیوند تمدن ها. و این پیوند در ابعاد مختلف رخ داده و رخ می‌دهد. چگونگی این پیوند سرنوشت جهان را رقم خواهد زد.

رفتار تمدن‌ها بسان رفتار انسان‌ها و خانواده هاست. یکی دومی را در خود می‌بلعد اما آنکه بلعیده شده نابود نمی شود بلکه اولی را از درون تغییر می‌دهد. وقتی دو تا از همدیگر تغذیه می‌کنند هر دو تغییر می‌کنند. پیوند تمدن ها، شراکت تمدن هاست. شراکتی از نزدیک و آمیزش آسا. در این آمیزش، آمیزندگان از یکدیگر قابل تفکیک و تشخیص نیستند. این پیوند به گونه ایست که به هم پیوستگان دچار جهش خواهند شد ولی معلوم نیست که این جهش برای هر دو یکسان باشد و چه بسا جهش در جهتی متضاد رخ دهد…

در پیوند تمدن‌ها مفهوم و روال دموکراسی و آنچه به آن و به تمدن جدید وابسته است دگرگون خواهد شد… وقتی یکی جذب یکی دیگر می‌شود این می‌تواند به آن معنا باشد که این یکی سومی را یا ترکیب سومی و چهارمی، ترکیب اولی و دومی را دفع می‌کند. پس بعضی تمدن‌ها یا ترکیب‌های جدید، تمدنهای دیگر را دفع خواهند کرد. این رفتار (دفعی و جذبی) متفاوت با رفتارهای پیشین است و جهت گیری آن جنگ نیست بلکه صلح است. جهت گیری جهان به سمت صلح بزرگ است، ولی پس از یک اتفاق بزرگ این حركت بسیار قدرتمند خواهد شد.

« ازدواج تمدن‌ها و پیوند ادیان امری حتمی است و واقع می‌شود. اكنون نیز واقع شده.»

برگرفته از کتاب آمین – جلد اول

www.masterelia.org

 

محمد خاتمی , میرحسین موسوی , مهدی کروبی , موسوی, بزرگان جنبش سبز , روحانیت طالبانی ,دکتر سروش , اکبر گنجی ,محسن کدیور ,علیرضا نوریزاده , دالایی لاما , فالون دافا , نورعلی تابنده , دراویش گنابادی , ساتیا سایی بابا ,پائولو کوئیلو ,نویسنده ی معنویت گرا , عامل سازمان سیا و موساد , شیطان بزرگ ,ایلیا میم (پیمان فتاحی) , تلاش برای پیوند اسلام و مسیحیت , توهین به نظام , نظریه های بنیادی .,معنویت و متافیزیک , وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی , روزنامه ی جمهوری اسلامی , روزنامه کیهان , صداوسیما , نهادهای مذهبی امنیتی ایران ,استراتژی , مجموعه تلویزیونی آرماگدون , تلویزیون جمهوری اسلامی

اجلاس حقوق بشر سازمان ملل در ژنو – گزارشی از تهاجم روحانیت مبارز به دراویش نعمت اللهی، استاد ایلیا رام الله و …

 

 

 

تهاجم افراط گرایان مذهبی به اساتید معنوی جهان: دالایی لاما، پائولو کوئیلو، ایلیا میم رام الله، اشو راجنیش

به نام حقیقت و راستی

آرماگدون 4

چهل و پنجمین تهاجم روحانیت تندرو ایران به استاد ایلیا

 

این تهاجم، مدت کوتاهی بعد از تهاجم سازمان تبلیغات اسلامی، در نمایشگاه بین المللی جنگ نرم انجام شده و در قالب فیلمی به نام آرماگدون 4 (نبرد آخر زمان؛ نبرد جهانی و نهایی خیر و شر از دیدگاه مسیحیان و یهودیان) صورت می گیرد.

این فیلم با تخریب و دروغگویی صریح دربارۀ استاد ایلیا آغاز شده و بعد از استاد ایلیا به پائولوکوئیلو می پردازد. در دهها کتاب و مقاله ای که طی سالهای اخیر با حمایت سازمان تبلیغات اسلامی و روحانیت تندرو قم منتشر شده است، طبق یک استراتژی مشخص، غالباً استاد ایلیا در مقایسه با دالایی لاما، لوتر، راما کریشنا و حتی مثال های متناقضی نظیر مارکس قرار گرفته است اما در فیلم آرماگدون 4 تلاش شده است تا استاد ایلیا از طریق مقایسه با پائولو کوئیلو به صحیونیزم بين الملل! پیوند بخورد؛ چیزی که بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی ایران از آن با عنوان ارتش ایلیایی (ارتش سینایی) یاد می کنند. در فیلم آرماگدون 4، دربارۀ پائولوکوئیلو معلم و نویسندۀ مشهور جهانی گفته می شود که او فاسدالاخلاق بوده، شیطان پرست است، صحیونیست و معتاد است و … در این میان، فیلم به شیمون پرز (نخست وزیر سابق اسرائیل و رئیس جمهور فعلی اسرائیل و از بنیانگذاران صحیونیزم جدید) و جنبش هاي بين المللي راجنيشيزم و اکنکار هم می پردازد. در صحنه اي از فيلم شیمون پرز از پائولو کوئیلو تشکر می کند و همین بعنوان سند صحیونیست بودن پائولو کوئیلو به بیننده عرضه می شود!

بعد از آن، طراحان مجموعه سعی کرده اند با اضافه کردن قسمتی دربارۀ شیطان پرستی (بعنوان شاخص ترین جنبۀ یهودیت!! اولین دین رسمی خداپرستی و یگانه پرستی) ذهن بینندگان را به سمت و سوی پروژۀ مورد نظر خود سوق دهند. در این قسمت، فیلم تأکید دارد که رؤسای جمهور آمریکا (و من جمله بوش و اوباما) وزیر امور خارجه آن، رؤسای جمهور اروپا و حتی پاپ (رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان) شیطان پرست!!! می باشند.

از دیگر نکات جالب فیلم آرماگدون 4 (آنارشیست معنوی) آن است که متن سناریویی که دربارۀ استاد ایلیا بیان می شود، همان متن معروفی است که دو سال قبل، با حمایت روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران و كيهان به سایر حوزه های رسانه ای منعکس شده بود و نویسندۀ این چند جمله که تراکم دروغ های آن، انسان را به تعجبي عميق وامي دارد، معروف ترین بازجوی دایره مذاهب (بخش امنیتی برخورد با ادیان و مذاهب) است که اکثر رسانه ها و شخصیتهای مطرح فکری با روش های دروغگویی و تحریف تیم بازجویی او آشنایی دارند.

گفتنی است کتاب «و نه راه گمراهان» که پیش از این توسط اعضایی از انجمن متفکران و محققان ایران (ام و ما) نوشته شده است، با استناد به اسناد معتبر و شواهد زنده نشان می دهد که طی چهار پنج سال گذشته دایره مذاهب بیش از 720 دروغ و تحریف دربارۀ استاد ایلیا از رسانه های مختلف منتشر کرده است؛ در این کتاب اسناد و شواهد و دلایل این 720 دروغ، به روشنی بیان شده است. قابل ذکر است که فیلم آرماگدون 4، چهار مرتبه از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. مهمترین و بزرگترین ادعایی که در این فیلم مطرح شده این است که استاد ایلیا در گذشته ادعای خدایی کرده است؛ ادعایی که همراه با سایر شایعات، دهها مرتبه در سخنرانی های بزرگ و کوچک و آخرین بار در سخنرانی سالن افراسیابی (استادیوم شیرودی) توسط خود استاد مردود اعلام شد. لازم به توضيح است که در حال حاضر استاد ایلیا، آزاد بوده و بعنوان مسئول انجمن متفکران و محققان ایران، به آموزش و تربیت مدرسان تفکر متعالی و نظريه هاي بنيادي اشتغال دارد.

                                                                                                                                      دکتر پریس کی نژاد

                                                                                                                    عضو مرکزی انجمن متفکران و محققان ایران

                                                                                                            عضو تحریریۀ نشریات تخصصی تفکر و مدیریت در ایران

                                                                                                           (نشریات تفکر متعالی، حرکت دهندگان، علم موفقیت و …)

ضميمه:

موضوع اصلي ديگر قسمتهاي سريال تلويزيوني آرماگدون (نبرد آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي ، شبكه هاي ماهواره اي، BBC، VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت …) ، جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك، مايكروسافت … و كلاً اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران (ريشه در فراماسونري و صهيونيسم …)، فرقه هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير ايران)، درويشان سكولار، عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد … بودن دالايي لاما، ساي بابا، اشو، كريشنا مورتي … اكنكار، TSM … و صهيوني بودن آنها) ، معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان، پائولو كوئيلو فاسد، كافر، مشرك و صهيونيست، و شيطان پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي رهبر مسيحيان جهان)

کلیدواژه ها :  ایلیا – ایلیا رام الله – ایلیا میم – پیمان فتاحی – جمعیت ال یاسین– الیاس رام الله – فتاحی – ال یاسین – استاد ایلیا – ضد فرقه – ایلیا میم رام الله – سازمان تبلیغات اسلامی – نمایشگاه – جنگ نرم – فیلم – نبرد – آخر زمان –  خیر و شر – مسیحیان – یهودیان –  تخریب –پائولوکوئیلو – کتاب – مقاله –  جمهوری اسلامی – شیطان پرست –رئیس جمهور آمریکا – بوش – اوباما – وزیر امور خارجه – اروپا – روزنامه – جمهوری اسلامی ایران – كيهان – بازجو- امنیتی – ادیان – مذاهب- تحریف – تیم بازجو- اسناد معتبر – صداوسیما – پلوراليزم – شبكه – ماهواره – BBC – VOA – بهائيت – جنگ سرد – ديجيتالي – فاسد – فيس بوك – مايكروسافت – اينترنت – تاريخ – سينما- فراماسون – فرقه – تروريست – كودتا – درويشان – سكولار – عرفانهاي نوظهور

www.ostad-iliya.org

برچسب ها:  آرماگدون4,تهاجم روحانیت,استاد ایلیا,سازمان تبلیغات اسلامی,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم,نبرد آخر زمان,نبرد جهانی و نهایی خیر و شر ,مسیحیان و یهودیان,تخریب ,روحانیت تندرو قم ,استراتژی مشخص,دالایی لاما, لوتر, راما کریشنا ,نظیر مارکس ,پائولو کوئیلو ,صحیونیزم بين الملل,ارتش سینایی,ارتش ایلیایی ,شیطان پرست ,صحیونیست و معتاد ,شیمون پرز ,پاپ,رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان,روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران ,كيهان,آنارشیست معنوی,متن سناریویی ,بازجوی دایره مذاهب,و نه راه گمراهان,شخصیتهای مطرح ,استادیوم شیرودی,سالن افراسیابی ,انجمن متفکران و محققان ایران,دکتر پریس کی نژاد,نظريه هاي بنيادي ,سريال تلويزيوني آرماگدون (نبرد آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي , شبكه هاي ماهواره اي, BBC, VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت …) , جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك, مايكروسافت … و كلاً اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران (ريشه در فراماسونري و صهيونيسم …), فرقه هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير ايران), درويشان سكولار, عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد … بودن دالايي لاما, ساي بابا, اشو, كريشنا مورتي … اكنكار, TSM .... و صهيوني بودن آنها) , معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان, پائولو كوئيلو فاسد, كافر, مشرك و صهيونيست, و شيطان پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي رهبر مسيحيان جهان

روش‌هاي جوان ماندن و سالم زيستن و عمر نوح‌آسا – قسمت 1

نوح آموز1

روش‌هاي جوان ماندن و سالم زيستن و عمر نوح‌آسا  –    قسمت اول

همه مي‌دانيم كه عمر حضرت نوح(ع) بسيار طولاني و نزديك به هزار سال (950) بوده است. البته پدران او هم عمري طولاني داشتند مثلاً حضرت آدم 930 سال در زمين زندگي كرد. پسر او شيث در 912 سالگي مرد. آنوش(پسر شيث) در 905 سالگي از دنيا رفت و پسر او قينان تا سن 910 سالگي عمر كرد. يارد و متوشاح هم كه از پدربزرگان نوح(ع) بودند بيش از 900 سال در زمين زيستند. حضرت نوح در سن 500 سالگي صاحب سه پسر به نامهاي سام، حام و يافث شد.

من فكر مي‌كنم نوح(ع) خواسته يا به احتمال قوي‌تر ناخواسته، رژيم غذايي و روش‌هاي خاصي را اعمال كرده است، چون خداوند هر كاري را از مسير طبيعي و معقول خودش انجام مي‌دهد. مثلا،ً به نظرم يكي از عادات غذايي نوح(ع) استفاده از غلات و سبزيجات، و گوشتهاي سالم بوده است كه همين نكته خودش يكي از توصيه‌هاي اصلي تغذيه پيشرفته امروزي محسوب مي‌شود. گواه اين مدعا هم كلامي است كه خداوند به نوح(ع) مي‌فرمايد: «بارور و زياد شويد و زمين را پر سازيد. همه حيوانات و خزندگان زمين، پرندگان هوا و ماهيان دريا از شما خواهند ترسيد، زيرا همه آنها را زير سلطه شما قرار داده‌ام و شما مي‌توانيد علاوه بر غلات و سبزيجات، از گوشت آنها نيز براي خوراك استفاده كنيد».

اينطور شد كه اسم اين سلسله از مقالات را «نوح آموز» گذاشتم و منظورم از آن آموزه‌هايي است كه احتمالاً در زندگي حضرت نوح(ع) وجود داشته است زيرا او نزديك به هزار سال با قدرت، موفقيت و سلامت زيسته است. ان شاءا…حضرت نوح(ع) از كار بنده خشنود شود و همه دوستان و دشمنانم و مرا دعا كند.

نظرات مختلفي درباره چگونگي افزايش طول عمر انسان و حفظ جواني و سلامتي او وجود دارد. يكي از دانشمندان علوم تغذيه و پزشكي معتقد است كه از جمله علل اصلي بيماريهاي انسان و نتيجتاً تضعيف سيستم ايمني او كه در نهايت به كاهش عمر انسان منجر مي‌شود، تجمع ميكروب‌ها و باكتري‌ها در روده بزرگ است. اين دانشمند برداشتن روده بزرگ را يكي از راههاي افزايش طول عمر انسان مي‌داند و اين سؤال را مطرح مي‌كند كه آيا مي‌دانيد كلاغ‌ها چرا صد سال زندگي مي‌كنند و سپس جواب مي‌دهد چون روده بزرگ ندارند.

با پذيرش نظريه حذف روده بزرگ، خودبخود به ماده غذايي «ماست» نزديك شده‌ايم. ماده‌اي كه به دليل دارا بودن اسيد لاكتيك قادر است باكتري‌هاي بيماري‌ زاي روده بزرگ كه عامل بسياري از بيماري‌ها و نارسايي‌هاي جسمي هستند را نابود كند و بنابراين مي‌تواند تاثير مستقيمي در افزايش طول عمر بگذارد.

به عنوان گواهي بر اين مدعا مي‌توان به طول عمر زياد روستايياني كه مصرف ماست در ميان آنها فراوان است اشاره كرد. هنگامي كه روش تغذيه مردم بعضي از مناطق قفقاز و مجارستان كه داراي طول عمر نسبتاً زياد بودند مورد بررسي قرار گرفت، دانشمندان متوجه شدند كه ماست يكي از اجزاي اصلي و عمده جيره غذايي اين افراد است. يكي از دانشمندان معروف ديگر تاكيد زيادي بر پياز دارد. پياز به عنوان عاملي براي افزايش طول عمر. شايد اين تاكيد با خاصيت ضد عفوني كننده شديد پياز يا دارا بودن «دي ان اي» مرتبط باشد.

دكتر الكس كارل، طول عمر انسان را با ميزان سم زدايي از بدن مرتبط مي‌دانست و معتقد بود اگر سمومي كه در بدن انسان توليد و ذخيره مي‌شوند، بلافاصله از بدن خارج شوند، ممكن است انسان به عمري بسيار طولاني (در حد چند صد سال) دست پيدا كند. او براي اثبات ادعاي خويش يك ران جوجه را درون دستگاه آزمايش گذاشت و با استفاده از ابزار مربوطه از ذخيره سموم در ران جوجه جلوگيري كرد. ران جوجه تا بيش از ده سال همچنان سالم ماند و بعد از آن هم به دليل كافي بودن آزمايش و قطع آن، ران جوجه طي چند ساعت فاسد شد و از بين رفت.

آيا با تخليه دائمي بدن از سموم، مي‌توان آنطور كه آزمايش اثبات كرده است، به عمر طولاني دست يافت؟ البته اين موضوع كاملاً روشن است كه وجود سموم مي‌تواند دردها، بيماري‌ها و نابساماني‌هاي بسياري را در انسان بوجود آورد و طبعاً فقدان اين سموم و ميكروبها مي‌تواند موجب سلامتي و طول عمر شود، اما معلوم نيست كه انسان بدون وجود سموم تا چند سال ديگر مي‌تواند بر عمر خود بيفزايد. ده سال، صد سال يا قرنها.

ديده‌گاه ديگري كه درباره سلامتي و شفاي انسان وجود دارد موضوع «اكسيژن رساني كافي و تنفس كامل» است. از اين ديدگاه عامل بسياري از بيماري‌ها و بويژه سرطانها، كمبود اكسيژن در بدن است. سوخت و ساز نياز به هواي كافي و مناسب دارد و اگر هواي مناسب تامين نشود، سوخت و ساز بدن با اختلال مواجه خواهد شد. اشكال در سوخت و ساز يعني ايجاد مواد سمي، عدم تخليه مواد سمي و نتيجتاً انباشتگي آن در بدن. البته، اين فقط يكي از پيامدهاي كمبود اكسيژن است. آيا واقعاً اكسيژن رساني كافي به بدن مي‌تواند موجب سلامتي و طول عمر شود؟ شايد يوگي‌هاي هندي، كساني كه براي موضوع تنفس و اشباع بدن از اكسيژن ارزش زيادي قائلند و آن را با وسواس و دقت رعايت مي‌كنند، بتوانند تجسمي از اهميت زياد اين شيوه، يعني «اكسيژن رساني كافي» باشند. گفته مي‌شود كه يوگي‌هاي باستاني هند كه تمرين تنفسي پراناياما يكي از اصلي‌ترين مشغوليات آنان بوده است، از عمري بسيار طولاني و سلامتي كامل برخوردار بوده‌اند. در زمان كنوني هم يوگياني وجود دارند كه مي‌توان آنها را از اين نظر مورد بررسي قرار داد.

و اما چرا نوح و پدران او عموماً نزديك به هزار سال زندگي كرده‌اند؟ زندگي آنها چطور بوده است؟ آنها غير از غلات، سبزيجات و گوشتهاي سالم (آنطور كه در كلام خداوند متعال به نوح(ع) وجود دارد) چه چيزهاي ديگري مي‌خورده‌اند؟ روش‌هاي دانسته و ندانسته آنها براي مقابله با بيماري چگونه بوده است؟ در گفتارهاي بعدي مي‌خواهيم بيشتر در اين زمينه‌ها با همديگر حرف بزنيم و فكر كنيم. قصد دارم ابتدا نظريه‌هاي مطرح شده در علوم پزشكي و تغذيه را مطرح كنم و شايد در آخر، به طرح نظرات بزرگترين معلم باطني عصر حاضر، در زمينه مبارزه با بيماري‌ها، تغذيه، شفا و درمان بپردازم.

در قسمت بعدي راجع ‌به غذاها و موادي كه واجد اثر حفظ و تجديد جواني‌اند و داراي طيف وسيعي از تاثيرات سلامتي‌بخش مي‌باشند، حرف خواهيم زد.

پريا شباب حسامي

www.ostad-iliya.org

برچسب ها عمر,حضرت,آدم,رژيم,غذايي,خداوند,طبيعي,معقول,عادات,غذايي,غلات,سبزيجات,گوشت,تغذيه,پيشرفته,حيوانات,خوراك,پرندگان,ماهيان,دريا,سلطه,سبزيجات,خزندگان,سمزدايي.,آزمايش,ميكروبها,سلامتي,شفا,تنفس,سرطان,يوگي,هند