تفكر ظاهرگرا و باطن گرا XZY
تفكر متعالى شامل دو جريان باطنگرا و ظاهرگراست كه از تلفيق اين دو، تفكرمتعالى حاصل مى شود. جريان ظاهرگرا براساس واقعيتهاى محسوس و قابل تشخيص حركت مى كند در حاليكه اتكاء اصلى تفكر باطنگرا بر اسرار و ناشناخته ها مى باشد. منطقى است كه براى حل مسائل ظاهرى لازم است از تفكر ظاهرگرا و براى حل مسائل باطنى از تفكر باطن گرا استفاده شود. اما در صورتى كه بخواهيم الزاماً به بهترين شيوه ممكن عمل نماييم می بايست اين دو جريان را توأماً بكار ببريم كه اصطلاحاً روش Z خوانده مى شود. از تفكر متعالى با عنوانxyZ)ايكس واى ضد( هم نام برده شده كه در آن، xنماد جريان اسرارگرا، y نماد واقعيت گرايى و Z به معنى كليت تفكر متعالى (نقطه توافق و تعادل ظاهر و باطن، در بردارنده و كامل كننده هر دو) مى باشد. طرز صحيح نوشتن اين تركيب xZy است. در اينجا به مقايسه اين دو جريان فكرى می پردازيم.
تفكر باطن گرا
1 – سعى در مفهوم يابى و برخورد با اسرار دارد.
2- كاهش جريان فكر و افزايش حيرت و سكوت و خاموشى
3- سعى در افزايش تماس با مجهولات
4- معنىگرا و فرمول شكن
5- مايل به چيستى و كيستى
6- بيشتر فردى و اختصاصى است تا اجتماعى
7- به نيازهاى معنوى-مادى انسان توجه مى كند.
8- تا حد زيادى نامشخص، کم قاعده، پيشبينى ناپذير و ابهام پذير
9- كاهش نظم و ايمنى ظاهرى و كاذب
10- پيچيده است و به پيچيدگى گرايش دارد.
11- به آنچه كه نمى داند (اما مى داند كه هست) اتكا دارد.
– …
تفكر ظاهرگرا
1- براى دانستن بيشتر و حذف مجهولات تلاش مى كند.
2- افزايش جريان فكر و گفتگوى درونى
3- سعى در كاهش ناشناخته ها و ندانسته ها
4- ساختارگرا و فرمول ساز
5- علاقمند به چه چيزى و چگونه
6- بيشتر در ارتباط با اجتماع و زندگى اجتماعى انسان است.
7- پاسخگوى نيازهاى مادى-معنوى انسان است.
8- تا حد زيادى مشخص، تعريف شده، قاعده مند، پيشبينى پذير و كم ابهام.
9- افزايش نظم و ايمنى ظاهرى و كاذب
10- ساده است و براى ساده تر شدن تلاش مى كند.
11- به آنچه مى داند (و در دسترس است) تكيه دارد.
-…
برگرفته از کتاب آمین- جلد سوم